شماره ركورد :
1256426
عنوان مقاله :
نقد مجموعه‌داستان «چشم سگ» از عاليه عطايي براساس مفهوم بيگانگي از ژوليا كريستوا (بررسي معضلات و دغدغه‌هاي مهاجران افغان در اين مجموعه)
پديد آورندگان :
مرادي ، ايوب دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه زبان و ادبيات فارسي , چالاك ، سارا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرق - گروه زبان و ادبيات فارسي
از صفحه :
275
تا صفحه :
298
كليدواژه :
نقد مهاجرت , مهاجران افغان , ژوليا كريستوا , بيگانگي , آلوده‌انگاري , مجموعه‌داستان چشم سگ
چكيده فارسي :
نقد مهاجرت يكي از زمينه‌هاي نقد پسااستعماري است كه در جهان جديد با توجه به شيوع مهاجرت ميان سرزمين‌هاي مختلف، توجه منتقدان ادبي و هنري را جلب كرده است. در اين ميان آراء ژوليا كريستوا انديشمند و نظريه‌پرداز فرانسوي با توجه به استفاده از دست‌آوردهاي دانش روان‌شناسي در تفسير انتقادي مسائل مربوط به مهاجرت و مهاجران، جايگاه ويژه‌اي يافته است. كريستوا كه در بررسي روان‌شناختي و اجتماعي پديدة مهاجرت از تعابير «بيگانة درون»، «بيگانگي» و «آلوده‌انگاري» استفاده مي‌كند، اصلي‌ترين دليل طرد بيگانه از سوي ساكنان سرزمين ميزبان را در عدم مواجهة صحيح آنان با بيگانة درون مي‌داند. همچنين گسست پيوند مهاجران از سرزمين و زبان اجدادي، حسي از تعليق در فضا و زمان را براي آنان رقم مي‌زند كه مانع از احساس تعلق به سرزمين جديد مي‌شود. عاليه عطايي نويسندة ايراني – افغاني ازجمله هنرمنداني است كه در آثار خود مشكلات و دغدغه‌هاي مهاجران افغان را دستماية داستان‌پردازي قرار مي‌دهد. مجموعه‌داستان «چشم سگ» از اين نويسنده، دربردارندة هفت داستان كوتاه با موضوع مهاجران عمدتاً افغاني است كه به‌خوبي مشكلات و مسائل آنان را بازنمايي مي‌كند. مقالة حاضر در پي آن است تا با روش توصيفي – تحليلي، داستان‌هاي اين مجموعه را كه برخي از آن‌ها توجه داوران جايزه‌هاي ادبي را هم به خود جلب كرده‌اند، از منظر نقد مهاجرت و بر پاية انديشه‌هاي ژوليا كريستوا بررسي نمايد. نتايج نشان مي‌دهد كه معضلات آلوده‌انگاشته‌شدن از سوي ميزبان، عدم تعلق به سرزمين جديد، تعليق در زمان، رجعت به دوران پرشكوه گذشته و ناكارآمدي لهجة سرزمين مادري، اصلي‌ترين مشكلات شخصيت‌هاي مهاجر در مجموعه‌داستان «چشم سگ» محسوب مي‌شوند.
عنوان نشريه :
ادبيات پارسي معاصر
عنوان نشريه :
ادبيات پارسي معاصر
لينک به اين مدرک :
بازگشت