پديد آورندگان :
اسكندري، مهدي دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن - گروه مشاوره , رضاخاني، سيمين دخت دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن - گروه مشاوره , بهبودي، معصومه دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن - گروه مشاوره
كليدواژه :
درمان مثبت گرا , سرمايه هاي روان شناختي , سبك هاي ابراز هيجان , مولتيپل اسكلروزيس
چكيده فارسي :
زمينه و هدف
بيماري مولتيپل اسكلروزيس غيرقابل پيشبيني و يكي از مهم ترين بيماريهاي تغيير دهنده زندگي فرد است و به تدريج او را به سمت ناتواني پيش ميبرد. بين سلامتي و كيفيت زندگي افراد ارتباط نزديكي وجود دارد با اصلاح كيفيت زندگي ميتوان از بروز حملات بيماري و ناتواني پيشرونده مرتبط با بيماري جسماني جلوگيري كرد. لذا اين پژوهش با هدف تعيين اثربخشي درمان مثبتگرا بر سرمايههاي روانشناختي و سبكهاي ابراز هيجان زنان مبتلا به مولتيپل اسكلروزيس انجام گرفت.
روش و مواد
اين مطالعه، پژوهشي نيمه تجربي با طرح پيشآزمون و پسآزمون و دوره پيگيري دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش كليه زنان مبتلا به بيماري مولتيپل اسكلروزيس بود كه در سال 1398 عضو انجمن مولتيپل اسكلروزيس شهر تهران بودند كه از اين تعداد 24 نفر به روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفي در دو گروه (مثبتنگر و گروه گواه) گمارده شدند و در سه مرحله به پرسشنامههاي سرمايه روانشناختي Luthans و پرسشنامه دوسوگرايي در ابراز هيجان Emmons و King پاسخ دادند. دادههاي به دست آمده با استفاده از تحليل واريانس آميخته با اندازهگيري مكرر در نرم افزار SPSS-26 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
يافته ها
ميانگين (انحراف معيار) تاب آوري و اميدواري گروه آزمايش به ترتيب از (5/3) 7/18 و (1/5) 20 در پيش آزمون به (6/2) 5/21 و (4/4) 5/22 در پس آزمون و (4) 8/21 و (2/4) 7/22 در پيگيري افزايش يافت (P<0/05) اما نمرات گروه گواه در پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري تفاوتي نداشت. همچنين ميانگين (انحراف معيار) خودكارآمدي و خوشبيني گروه آزمايش به ترتيب از (9/6) 8/22 و (1/3) 9/22 در پيش ازمون به (9/5) 22 و (6/3) 3/22 در پس آزمون و (5/5) 22 و(9/3) 5/22 در پيگيري تغيير كرد (P<0/05) اما اين كاهش از نظر آماري در مقايسه با گروه گواه معنادار نبود. علاوه بر اين، ميانگين (انحراف معيار) دوسوگرايي در ابراز هيجان مثبت و منفي و ابراز صميميت گروه آزمايش به ترتيب از (3) 1/20 و(6/1) 8 و (2) 5/16 در پيش آزمون به (2/4) 9/24 و (4/1) 7/6 و (1/2) 9/19 در پس آزمون و (8/3) 4/24 و (8/1) 4/5 و (2) 21 در پيگيري تغيير يافت (P<0/001) اما نمرات گروه گواه در پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري تفاوتي نداشت.
نتيجهگيري:
مطالعه نشان داد كه درمان مثبتنگر، از بين مولفه هاي سرمايه هاي روانشناختي تابآوري و اميدواري را افزايش داد شد اما در مولفههاي خودكارآمدي و خوشبيني تغييري ايجاد نكرد، علاوه بر اين، درمانمثبتنگر ابراز هيجان مثبت و ابراز صميميت را افزايش و ابراز منفي هيجان را كاهش داد.
چكيده لاتين :
Background and Objective
Multiple sclerosis is an unpredictable life-altering disease gradually leading to disability. Improved quality of life could prevent the onset of disease attacks and progressive disability associatedwith physical illness. The objective of this study was to investigate the effectiveness of positive therapy on psychological capital and emotion expression styles among women with multiple sclerosis.
Materials and Methods
This study was of quasi-experimental design with pre-test, post-test, a 2-month follow-up, and a control group. Participants included 24 women with multiple sclerosis who were members of the MS Association of Tehran in 2019, selected via convenience sampling method and randomly assigned to two groups. The experimental group received eight 90-minute positive therapy sessions. In three steps, participants filled-out the Luthans Psychological Capital Questionnaire and the Amuns & King Ambiguity Questionnaire. The obtained data were analyzed using repeated-measures analysis of variance.
Results
The mean (SD) resiliency and hope of the experimental group increased from 18.7 (3.5) and 20.0 (5.1) in the pre-test to 21.5 (2.6) and 22.5 (4.4) in the post-test, and 21.8 (4.0) and 22.7 (4.2) in the follow-up (P<0.05). The mean (SD) score of the control group did not differ in the pre-test, post-test and follow-up. The mean (SD) efficacy and optimism of the experimental group varied from 22.8 (6.9) and 22.9 (3.1) in the pre-test to 22.0 (5.9) and 22.3(3.6) in the post-test, and 22.0 (5.5) and 22.5 (3.9) in the follow-up (P<0.05); however, the difference was not statistically significant. The mean (SD) scores of the ambivalence of positive and negative emotion and expressing intimacy of the experimental group changed from 20.1 (3.0), 8.0 (1.6), and 16.5 (2.0) in the pre-test to 24.9 (4.2), 6.7 (1.4), and 19.9 (2.1) in the post-test, and 24.4 (3.8), 5.4 (1.8), and 21.0 (2.0) in the follow-up (P<0.001). The mean (SD) scores of the control group did not differ in the pre-test, post-test and follow-up.
Conclusion
Positive therapy increased the components of resilience and hope, but no significant change was observed in the components of self-efficacy and optimism among women with multiple sclerosis. Positive therapy increased ambivalence in expressing positive emotion and intimacy and decreased expression of negative emotion among women with multiple sclerosis