عنوان مقاله :
مدلسازي معادلات ساختاري گرايش به طلاق با تأكيد بر مهارتهاي ارتباطي، حل تعارض و حل مسائل زندگي زناشويي
عنوان به زبان ديگر :
Structural Equation Modeling of Divorce Tendency with Emphasis on Communication Skills, Conflict Resolution, and Marital Problems
پديد آورندگان :
محمودزاده مرقي، علي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه جامعه شناسي , ميراسكندري، فريبا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه مردم شناسي , فربد، محمدصادق دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - گروه مردم شناسي
كليدواژه :
گرايش به طلاق , مهارتهاي ارتباطي , حل تعارض , حل مسئله , مدلسازي ساختاري
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: تحولات اجتماعي چند دهه گذشته در سطح جهاني، نظام خانواده را با تغييرات، چالشها و مسائل متعددي روبرو ساخته و با تنزل كاركردهاي زيستي، اجتماعي، شناختي و عاطفي خانواده منجر به افزايش گرايش به طلاق گرديده است. اين پژوهش با هدف مدلسازي معادلات ساختاري گرايش به طلاق با تأكيد بر مهارتهاي ارتباطي، حل تعارض و حل مسائل زندگي زناشويي انجام شد.
مواد و روشها: جامعه آماري تحقيق، كليه زوجين شهر كاشان بودند كه 383 نفر از آنها با استفاده از روش تصادفي خوشهاي انتخاب شدند. ابزارهاي مورداستفاده، مقياسهاي گرايش به طلاق قادرزاده و همكاران (1391)، مقياس حل تعارض رحيم (1983) و مقياس مهارتهاي ارتباطي و حل مسئله يارمحمدي واصل و همكاران (1389) بودند. روش تجزيه و تحليل دادهها با استفاده از آموس و معادلات ساختاري انجام شد.
يافتهها: نتايج نشان دادند كه مهارتهاي ارتباطي، حل مسئله و حل تعارض و تضادهاي زناشويي رابطه معنيدار و معكوسي با گرايش به طلاق دارند (05/0 > .(Pهمچنين، مهارتهاي ارتباطي از طريق مهارتهاي حل مسئله و مهارتهاي حل تعارض و تضادهاي زناشويي با گرايش به طلاق در ارتباط بود (05/0>p). تحليل مسير روابط ميان شاخصها نشان داده كه مهارتهاي حل مسئله بيشترين اثرگذاري مستقيم (34/0-) و كلي (40/0-) را بر گرايش به طلاق داشته و بيشترين اثرگذاري غيرمستقيم بر گرايش به طلاق، متعلق به مهارتهاي ارتباطي بوده است (09/0-).
نتيجهگيري: يافتههاي به دست آمده نشان دادند كه مهارتهاي ارتباطي در بهبود حل مسئله و حل تعارض نقش معناداري دارد و از اين طريق در كاهش گرايش به طلاق نقش موثري ايفاد ميكند؛ لذا برخورداري از مهارتهاي ارتباطي با تنزل تعاملات و مراودات ميان زوجين و كاهش مسائلي كه درنهايت منجر به تعارض و تضاد ميان زن و شوهر ميگردد، ميل به طلاق را كاهش ميدهد.
چكيده لاتين :
Aim and Background: Social developments in the past few decades globally, the family system has faced many
changes, challenges and issues and by degrading the biological, social, cognitive and emotional functions of the
family and gradually reducing the satisfaction of family members, causing psychosocial disruption and
increasing cases such as tendency Divorced. The aim of this study was to Structural Equivalence Modeling of
Divorce Tendency with Emphasis on Communication Skills, Conflict Resolution, and Marital Problems.
Methods and Materials: The statistical population of the study included all couples in Kashan, 383 of whom
were studied using cluster sampling method and data were analyzed using SPSS and AMOS software. The
instruments used were Qaderzadeh et al.'s Divorce Tendency Scales (2012), Rahim Conflict Resolution Scale
(1983) and Communication Skills and Problem Solving Scale by Yarmohammadi Vasel et al. (2010).
Findings: Findings showed that communication skills, problem solving and conflict resolution and marital
conflicts have a significant and inverse relationship with the tendency to divorce (P <0.05). Also, communication
skills were related to the tendency to divorce through problem solving skills and conflict resolution skills and
marital conflicts (P <0.05. (P analysis of the relationship between indicators showed that problem solving skills
have the most direct impact). (-0.34) and general (-0.40) on the tendency to divorce and the most indirect effect
on the tendency to divorce has belonged to communication skills (-0.09).
Conclusions: Interactions between couples and the reduction of issues that ultimately lead to conflict between
husband and wife reduce the desire for divorce.
عنوان نشريه :
تحقيقات علوم رفتاري