عنوان مقاله :
پايداري بومشناختي در بازگشت انرژي به سرمايه (EROI) و تبيين ارتباط آن با ساختار سيمايسرزمين كشاورزي (مطالعه موردي: استان قزوين)
پديد آورندگان :
يوسفي ، مريم دانشگاه شهيد بهشتي - پژوهشكده علوم محيطي - گروه برنامهريزي و طراحي محيط , برق جلوه ، شهيندخت دانشگاه شهيد بهشتي - پژوهشكده علوم محيطي - گروه برنامهريزي و طراحي محيط , درويشي ، آصف دانشگاه شهيد بهشتي - پژوهشكده علوم محيطي - گروه برنامهريزي و طراحي محيط , مبرقعي دينان ، نغمه دانشگاه شهيد بهشتي - پژوهشكده علوم محيطي - گروه برنامهريزي و طراحي محيط
كليدواژه :
بومشناسي سيمايسرزمين , بهرهوري انرژي , زيستتوده بازگشتي , سيستم بومشناختي-جامعهشناختي
چكيده فارسي :
مداخله انسان در تغيير فرآيند هاي بوم شناختي، جريانات انرژي و هدايت آن ها در رفع نياز هاي رشد جمعيت انساني، فرآيندهاي يكپارچه سيستم سيماي سرزمين را تحت تأثير قرار داده است. با افزايش تقاضاي انسان، مسئله بهره وري انرژي بهعنوان يكي از اركان اساسي زيرساخت هاي اقتصادي بهويژه كشاورزي مطرح است. تا كنون ارزيابي بهره وري انرژي، در محاسبه بازده انرژي نسبت به ورودي هاي سرمايه گذاري شده خلاصه شده است كه چنين نسبت ورودي خروجي ساده از حامل هاي انرژي، بهناچار عملكرد داخلي سيستم را درون جعبه سياه پنهان مي نمايد. اين امر جريان هاي بوم شناختي در سيستم كه توسط حامل هاي انرژي، دوباره به چرخه رانده مي شوند و به سرمايه برمي گردند، را ناديده مي گيرد. شاخص پايداري بازگشت انرژي به سرمايه(EROI) يكي از رويكرد هاي نوين در اين حوزه است كه در تلاش براي رفع اين مشكل، سيستم سيماي سرزمين كشاورزي را بهعنوان نهاد ي فضايي، متشكل از حلقه هاي انرژي فيمابين طبيعت و ساختاربندي جامعه انساني مي بيند و رويكرد يكپارچه بوم شناختي جامعه شناختي را در تحليل پيچيدگي سيماي سرزمين اتخاذ مي نمايد. هدف از مطالعه حاضر بررسي نظريه و روش شناسي اين رويكرد است كه در استان قزوين بهعنوان مطالعه موردي بهتفكيك دهستان اجرا و ارتباط آن با ناهمگوني ساختار سيماي سرزمين منبعث از برنامه ريزي كاربري اراضي كه با متريك سيمايسرزمين ارزيابي شده است، بررسي گرديد. نتايج نشان داد كه چگونه الگوهاي چرخه انرژي با ناهمگوني ساختار سيماي سرزمين هر دهستان ارتباط پيدا كرده و بهره وري انرژي را تحت تأثير قرار داده است. همچنين، خروجي هاي همبستگي بين شاخص هاي محاسبه شده بهره وري انرژي و ناهمگوني ساختار سيماي سرزمين، نشان مي دهد كه بين اين دو متغير همبستگي معكوس برقرار است. نتايج دلالت بر سوء مديريت سرزمين دارد، چنانكه سازوكار چرخه هاي انرژي در بستر الگوهاي ناهمگوني ساختار سيماي سرزمين منبعث از برنامه ريزي كاربري راضي، از سازوكار چرخه ها ي انرژي منبعث از الگوهاي طبيعي ساختار سرزمين پيروي نمي كنند. لذا، در اين خصوص لازم است يا از الگوهاي ناهمگني سرزمين تقليد شود و يا از الگوهاي ناهمگني نويني در راستاي توسعه سازماندهي ساختار سيماي سرزمين استفاده گردد، به گونه اي كه انسجام ناهمگني فرآيندي اتخاذ شده، شرايط كاهش آنتروپي و توسعه روندهاي سايبرنتيك در سازوكارهاي زيستي سيماي سرزمين را فراهم نمايد. نتايج اين تحقيق ميتواند در برنامه هاي آمايش سرزمين بهمنظور ادغام ملاحظات انرژي در برنامه ريزي كاربري اراضي و مطالعات طرح جامع توسعه كشاورزي، مورد استفاده قرار گيرد.
عنوان نشريه :
بوم شناسي كشاورزي
عنوان نشريه :
بوم شناسي كشاورزي