عنوان مقاله :
بررسي و تحليل تفسيري داستان سليمان(ع) و ملكۀ سبا در نگاه قرآن كريم و تطبيق آن با عهد قديم
عنوان به زبان ديگر :
An Exegetical Analysis of the Story of Sulaymān and the Queen of Sheba from the View of the Qur’an and Its Comparison with the Old Testament
پديد آورندگان :
حسيني بجدني، حسين دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي - الهيات، علوم قرآن و حديث، تهران، ايران , مهريزي طرقي، مهدي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه علوم قرآن و حديث، ايران , حجتي، محمد باقر دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه علوم قرآن و حديث، ايران , شريفي، عنايت دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكده الهيات - گروه معارف اسلامي، تهران، ايران
كليدواژه :
سليمان , عهد قديم , نسب , ملكۀ سبا , قرآن كريم
چكيده فارسي :
داستان سليمان(ع) و ملكۀ سبا، در قرآن كريم و عهد قديم نقل شده و از قصههاي قابل تعمق براي انديشهوران است. از تطبيق اين دو كتاب،استنتاج ميگردد كه هردو كتاب هدف غاييِ ملكۀ سبا را درك و دريافتِ حكمت سليمان تلقي نمودهاند و متعرض در تأييد وجود تاريخي حضرت سليمان(ع) و پذيرش اصل داستان از حيث بنا نهادن روابط اجتماعي و انساني، نسب، دانش و حكمت سليمان(ع) و غيره شدهاند؛ اما در حجم و نوع بيان بسياري از اركان اين موضوع، همانند احضار تخت بلقيس، خبرآوردن هدهد، عبور بلقيس از آبگينه و غيره كه در قرآن كريم با هدف تعليم و تربيت نقل شده، در عهد قديم بيان نشدهاند؛ همچنين در اين دو كتاب، شيوۀ گزارش اين گزارهها در مسائلي چون: جايگاه (پادشاهي يا پيامبري)، عصمت سليمان(ع) از آغاز تا فرجام سلطنت، برجستهسازي فرآيند ديندار شدن و ارتقاي مقام ملكۀ سبا از بتپرستي به توحيد و غيره، اختلافات مبنايي وجود دارد كه اساسيترين نكتۀ افتراقي را در تفاوت رويكردها و اشارات تشريحي (هدايتي يا سرگرمي) در بيان اين داستان بايد دانست. از اين رو، نشان دادن تطبيقي تفاوتها و شباهتها وتحليل اين ديدار از حيث روش، ساختار و محتوا با رويكردي توصيفي-تحليلي، هدف اصلي و بديع مقالۀ حاضر قلمداد ميشوديكي از راههاي اثبات حقانيت قرآن كريم، تأمل تطبيقي در گزارش سرگذشت انبياي الهي است؛ لذا در اين نوشتار، داستان حضرت سليمان(ع) و ملكۀ سبا در قرآن كريم و عهد عتيق، بررسي تطبيقي شد و مشخص گرديد كه:
نخست: قرآن كريم، سليمان(ع) و داوود(ع) را پيامبران الهي معرفي كرده، بهترين اوصاف را در مورد نسب و خانوادۀ حضرت سليمان(ع) و نوع ازدواج حضرت داوود(ع) بهكار برده و هردو پيامبر الهي را از هر صفت زشتي مبرا دانسته است. قرآن كريم، سليمان(ع) را صاحب حكمت و دانشي خدادادي معرفي ميكند كه تا فرجام زندگي وي همراه اوست. همچنين قرآن درخصوص داستان ملكۀ سبا، از ابتدا تا انتها، تكتك صحنههاي اين وقايع، اعم از خبر آوردن هدهد، فرستادن نامه، احضار تخت بلقيس، عبور بلقيس از آبگينه و ملاقات او با سليمان(ع) را با هدف هدايت بشر بيان مينمايد.
دوم: كتاب مقدس، سليمان(ع) را پادشاه بنياسرائيل معرفي ميكند كه انتصاب او توسط بشر و رايزني مادر سليمان(ع) صورت پذيرفته است. آنچه در سيماي عهد قديم راجع به نسب و خانوادۀ حضرت سليمان(ع) و نوع ازدواج حضرت داوود(ع) بازتابيده، حكايت از تولد حضرت سليمان(ع) -نعودبالله- از طريق عمل شنيع زنا توسط حضرت داوود(ع) با همسر يكي از افسران برجستهاش دارد. كتاب مقدس همچنين بيان ميكند كه سليمان(ع) اگرچه صاحب حكمت و دانش فراواني بوده، در آخر عمر، اين حكمت كاهش يافته و وي به بتپرستي روي آورده است. همچنين درخصوص داستان ملكۀ سبا نيز بيشتر به مسائل سلطنتي، هدايا و نحوۀ ورود ملكه به كاخ ميپردازد، به اين صورت كه: «ملكۀ سبا وقتي شنيد كه خداوند به سليمان(ع) حكمت و قدرت داده است، تصميم گرفت به ديدار او برود».
سوم: اگرچه نسب، جايگاه و حكمت سليمان(ع) و همچنين اصل وجود تاريخي داستان سليمان(ع) و ملكۀ سبا در هر دو كتاب، به تصريح بيان شده است، از نظر محتوايي، روش، ساختار، هدف اصلي در خصوص گزارش همين اشتراكات(نسب، جايگاه و حكمت سليمان(ع))، اختلافات و افتراقات آشكاري به چشم ميخورد. ضمن اين كه روايت داستان در اين دو كتاب، از نظر حجم مطالب و اركان اصلي نيز متفاوت است؛ قرآن كريم با تفسير و تحليلِ بيشتر بدان پرداخته و عهد قديم داستاني خلاصهتر بيان نموده و از برخي مسائل نيز سخني بهميان نياورده است. اما برجستهترين تفاوت در نقل اين داستان، آن است كه عهد قديم تأكيدي بر پيامرساني از خلال تشريح گزارش تاريخي ندارد و تنها به ثبت حوادث ميپردازد، اما قرآن كريم از گزارش هر صحنه، پيام هدايت ويژهاي را براي بشر اراده فرموده است؛ لذا از شاهراه بررسي اين عناصر و نيز بررسي مسالۀ عصمت سليمان(ع) و همچنين جايگاه پيامبري (و نه پادشاهي) او، ميتوان دريافت كه محتويات و هدف از بيان داستان در قرآن كريم، از چنان درآميختگي محتوايي و ابعاد هدايتگري برخوردار است كه جنبه واقعي اعجاز آن بيش از پيش تبلور مييابد
چكيده لاتين :
The story ofSulaymān and the Queen of Sheba has been narrated in the Noble Qur’an and the Old Testament as one of the profound stories among the thinkers. From the comparison of these two narrations, it is concluded that although both scriptures have recognized the ultimate purpose of the Queen of Sheba was understanding the wisdom of Sulaymān and have confirmed the historical existence of Prophet Sulaymān and the story in terms of establishing social and human relations, lineage, knowledge, and wisdom of Sulaymān and so on, they are different with respect to the quantity and quality of narrating many aspects such as calling Bilqis’ throne, bringing an account by the Hoopoe Bird (Hud Hud), passing the glass surface by Bilqis and so on quoted in the Noble Qur’an with educational purposes whereas they have not been mentioned in the Old Testament. Besides, there are fundamental differences between the reporting method in these two scriptures in issues such as position (kingdom or prophethood), infallibility of Sulaymān from the beginning until the end of his reign, highlighting the process of converting to Islam and the promotion of the Queen of Sheba from idolatry to Tawhid (monotheism) and so on such that the most basic differences between these two narrations refer to their different approach and explanation (in terms of being for guidance or entertainment). Therefore, the comparative display of the differences and similarities as well as the the analysis of this visit in terms of method, structure, and content using a descriptive-analytical approach is considered the main innovative purpose of the present article.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي تفسير تطبيقي