شماره ركورد :
1261462
عنوان مقاله :
بازشناسي گونه‌هاي از نقاشي ايران به‌مثابه هنر اسلامي تحت گفتمان قدرت حاكم
عنوان به زبان ديگر :
Recognition of Several Iranian Painting Genres as Islamic Art through the Discourse of Dominant Power
پديد آورندگان :
زارع زاده، فهيمه دانشگاه تربيت مدرس - دانشكدة هنر و معماري - گروه هنر اسلامي، تهران، ايران
تعداد صفحه :
10
از صفحه :
89
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
98
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
گونه نقاشي , گفتمان حاكم , دال , نظام جمهوري اسلامي ايران
چكيده فارسي :
بيان مسئله: طي چهل سال اخير نظام جمهوري اسلامي ايران همواره در نظر داشته تا با ژرفابخشي به مفهوم واژگان هنر اسلامي در نقاشي، از اين مكانيسم بصري بهره بهينه‌اي ببرد و مبتني بر آن توان معنادهي به گفتمان خويش را تحكيم كند. اين موضوع سبب اطلاق عنوان هنر اسلامي به گونه‌هايي از نقاشي شده است. گونه‌هايي كه چه به يادگارمانده از سده‌هاي پيشين تاريخي (در پنج گرايش نگارگري، تذهيب، گل‌ومرغ، نگارگري نو و نقاشي قهوه‌خانه‌اي) و چه نشأت گرفته از رويدادهاي سياسي-اجتماعي همين دوران، اگرچه داراي محتوا و اصول زيبايي‌شناختي مختص به خويش هستند، ليكن همگي تقريباً يكسان و مشابه در اذهان عامه تجلي مي‌يابند. هدف پژوهش: بر همين اساس، پژوهش حاضر در پي كسب شناخت دال‌هايي برآمده كه تحت گفتمان نظام در اين گونه‌ها به نحوي مفصل‌بندي شده‌اند تا دلالت‌گر معنايي اسلامي باشند. روش پژوهش: بر مبناي نظريه گفتمان لاكلا و موفه و تحليل كيفي محتوايي تلاش شده تا تمامي عناصر گفتماني گونه‌هاي مورد بحث مشخص شوند. نتيجه‌گيري: بررسي‌ها نشان مي‌دهند كه گونه‌هاي «نقاشي ايراني»، «نقاشي سنتي»، «نقاشي انقلاب» و «نقاشي دفاع مقدس» به ترتيب داراي دال‌هاي: 1. اشراقي، عرفاني و حماسي 2. اخلاقي، معنوي و الوهي 3. عقيدتي، تبليغي و حق‌طلبانه 4. ارزشي، آرماني و پايدارمدارانه هستند. دال‌هايي كه چون همگي حول دال مركزي گفتمان قدرت يعني اسلام شيعي سامان يافته‌اند، بنابراين سبب پنداشته شدن همگي اين گونه‌ها تحت عنوان هنر اسلامي شده‌اند. به گونه‌اي كه هريك در ساحت‌هاي معنايي متفاوت از اسلام تاريخي-تمدني، اسلام ديني-تعليمي، اسلام حاكميتي و اسلام سياسي نه‌تنها منجر به پربارشدن و تجلي ساير دال‌هاي گفتماني نظام شده‌اند، بلكه تحقق‌بخش اهداف سياسي گوناگونش نيز بوده‌اند.
چكيده لاتين :
Problem statement: Over the last 40 years, the Islamic Republic of Iran has always attempted to deepen the concept of “Islamic Art” in painting to exploit it for reinforcing its conceptual discourse. Hence, some painting genres have been categorized as Islamic art. Such genres may be remnants of previous centuries (Miniature, Illumination, Gol-o-Morgh, New Miniature and Qahvekhane’i paintings) or originate from sociopolitical events of the era with their idiosyncratic content and aesthetics. However, all of them have a similar representation in people’s minds. Research objective: This study aims to identify articulated predications that convey Islamic meaning according to the regime’s discourse. Research method: This study employed Laclau and Mouffe’s discourse analysis as well as qualitative content analysis to identify all discourse elements of stated genres. Conclusion: The findings revealed that the genres of Iranian painting, traditional painting, revolutionary painting, and ‘holy defense’ painting respectively have the following predications: 1) revelatory, mystical, and epic; 2) moral, spiritual, and divine; 3) ideological, propagandistic, and justice-oriented; 4) idealistic, value-based, and resilience. The said predications are centered on the pivotal discourse of the dominant power, i.e., Shia Islam; therefore, all of them can be categorized as Islamic art. In different conceptual realms of historic–civil Islam, each of the said genres, theological–didactic Islam, ideological-sovereign Islam, and political-ideological Islam, has enriched other discourse predications and helped achieve different political goals.
سال انتشار :
1400
عنوان نشريه :
باغ نظر
فايل PDF :
8568113
لينک به اين مدرک :
بازگشت