پديد آورندگان :
ﺧﺴﺮوي، ﻣﺤﺴﻦ داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﯽ واﺣﺪ ﻋﻠﯽ آﺑﺎد ﮐﺘﻮل - ﮔﺮوه ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ , ﻧﺼﯿﺮي، ﻣﺠﯿﺪ داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﯽ واﺣﺪ ﻋﻠﯽ آﺑﺎد ﮐﺘﻮل - ﮔﺮوه مديريت , ﺳﻌﯿﺪي، ﭘﺮوﯾﺰ داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﯽ واﺣﺪ ﻋﻠﯽ آﺑﺎد ﮐﺘﻮل - ﮔﺮوه مديريت
چكيده فارسي :
مقدمه و هدف: اهميت كسب‌وكارهاي نوپا در بخش كشاورزي بيش از هر زمان ديگري مشخص است. ليكن، براي رسيدن به اين مهم، فراهم‌كردن محيط و شرايط مناسب كسب‌وكارهاي نوپا مورد نياز است. بنابراين، هدف پژوهش حاضر طراحي الگوي موفقيت كسب‌وكارهاي نوپاي كشاورزي با رويكرد مدلسازي ساختاري تفسيري بود.
مواد و روش‌ها: تحقيق حاضر بر اساس هدف از نوع كاربردي و بر اساس روش، توصيفي- همبستگي است. در گام اول عناصر تشكيل‌دهنده الگوي موفقيت كسب‌وكارهاي نوپاي كشاورزي براساس مصاحبه نيمه ساختارمند با 11 نفر از خبرگان دانشگاهي استخراج شد.
يافته‌ها: خروجي اين مرحله شناسايي 52 متغير در 9 بعد (توانايي‌هاي فردي و مديريتي، منابع انساني، عوامل محيطي، فعاليت‌هاي بازاريابي، مسائل مالي، توسعه محصول/ كسب‌وكار، رضايت مشتريان، استراتژي، شبكه‌سازي و ارتباطات) بود. براي سطح‌بندي ابعاد از مدلسازي ساختاري تفسيري و براي خوشه‌بندي از تحليل ميك‌مك1 استفاده شد. نتايج ساختاري تفسيري نشان داد ابعاد موفقيت كسب‌وكارهاي نوپاي كشاورزي در چهار سطح قرار دارند كه زيربناي موفقيت در درجه اول، ابعاد (توانايي‌هاي فردي و مديريتي، عوامل محيطي و مسائل مالي)، در درجه دوم منابع انساني، در درجه سوم فعاليت‌هاي بازاريابي و در درجه چهارم ابعاد (توسعه محصول/ كسب‌وكار، رضايت مشتريان، استراتژي، شبكه‌سازي و ارتباطات) ميباشند. همچنين، پس از تحليل ميك‌مك، منابع انساني در خوشه خودمختار، ابعاد (فعاليت‌هاي بازاريابي، رضايت مشتريان، شبكه‌سازي و ارتباطات) در خوشه وابسته، ابعاد (استراتژي، توسعه محصول/ كسب‌وكار) در خوشه پيوندي و ابعاد (توانايي‌هاي فردي و مديريتي، عوامل محيطي، مسائل مالي) در خوشه مستقل قرار گرفتند.
نتيجه‌گيري: در نهايت به مسئولين پيشنهاد مي‌شود در راستاي رسيدن كسب‌وكارهاي نوپاي كشاورزي به موفقيت، سند چشم‌انداز براي بخش كشاورزي تدوين كنند.
چكيده لاتين :
Introduction and Objective: The importance of start-ups in the agricultural sector is clearer than ever. However, to achieve this, it is necessary to provide the right environment and conditions for start-ups. Therefore, the aim of this study was to design a success model for agricultural start-ups with an interpretive structural modeling approach.
Material and Methods: The present study is applied based on the purpose and descriptive-correlation based on the method. In the first step, the elements that make up the success model of start-up agricultural businesses were extracted based on semi-structured interviews with 11 academic experts.
Results: The output of this stage was to identify 52 variables in 9 dimensions (personal and managerial capabilities, human resources, environmental factors, marketing activities, financial issues, product/business development, customer satisfaction, strategy, networking and communication). Interpretive structural modeling was used for dimension leveling and Micmac 1 analysis was used for clustering. Interpretive structural results showed that the dimensions of success of start-up agricultural businesses are in four levels, which are based on success in the first dimension (individual and managerial capabilities, environmental factors and financial issues), in the second degree human resources, in the third degree marketing activities and in the fourth degree. Dimensions (product / business development, customer satisfaction, strategy, networking and communication), Also, after Mikmak analysis, human resources in the autonomous cluster, dimensions (marketing activities, customer satisfaction, networking and communications) in the dependent cluster, dimensions (strategy, product/business development) in the linked cluster and dimensions (individual and managerial capabilities, factors Environmental, financial issues) were placed in independent clusters.
Conclusion: Finally, the authorities are suggested to prepare a vision document for the agricultural sector in order for successful start-up agricultural businesses to succeed.
