ارائه مدل حكمراني در سازمان‌هاي موقوفه (مطالعۀ موردي: آستان قدس رضوي)

وقف به عنوان يك سنت حسنه از قديم در ايران مورد توجه بوده است. اين پژوهش با بهره‌گيري از روش‌شناسي داده‌بنياد، به ارائه مدل حكمراني سازماني براي آستان قدس رضوي، بزرگترين سازمان موقوفه ايراني و يكي از بزرگترين بنيادهاي عام‌المنفعه جهان اقدام كرده است. گردآوري داده‌ها از طريق مصاحبه‌هاي نيمه‌ساختاريافته با مديران ارشد اين نهاد با حداقل 10 سال سابقه فعاليت مديريتي به انجام رسيده و تحليل داده‌هاي به دست آمده بر اساس رويكرد ظاهرشونده گليزري و با استفاده از مدل خانواده C6 بوده است. نتايج تحقيق بيانگر اشتراك اكثر اصول حكمراني احصا شده با اصول جهاني حكمراني از جمله شفافيت و پاسخ‌گويي بوده كه البته مفهوم اصل پاسخ‌گويي در مدل به دست آمده متفاوت است. نظريۀ استفاده شده با نظريۀ عامليت و مدل حكمراني به دست آمده نيز با مدل آنگلوساكسون نزديكي نسبي دارد؛ اما در مواردي هم تفاوت‌هاي مهمي ديده مي‌شود. مطابق مدل به دست آمده، حيات اجتماعي، انگيزش و باورهاي دروني منعكس كننده علل وقوع مقولۀ محوري يعني حكمراني موقوفاتي بوده و توسعۀ پايدار و حفظ كرامت انساني پيامدهاي اصلي اين مقوله است.