شماره ركورد :
1266497
عنوان مقاله :
صفاتِ معماري خوب، با تأمّل در معناي ساختن
پديد آورندگان :
مرادپور ، رضا دانشگاه يزد - مجتمع هنر و معماري , مندگاري ، كاظم دانشگاه يزد - مجتمع هنر و معماري , نديمي ، هادي دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري
از صفحه :
1
تا صفحه :
16
كليدواژه :
ساختن , فقه اللّغه (فيلولوژي) , معناشناسي ساختن , معناي ساختن , معماريِ خوب
چكيده فارسي :
بيان مساله: ساختن، از پركاربردترين واژه ها و بنيادي ترين كُنش ها در معماري و زندگي انسان است. اين واژه در ادبيات فارسي، از غنا و زايندگي بالايي برخوردار است. تأمّل و تعمّق در معنا و ريشه «ساختن»، مي تواند ما را به منبعي اصيل و جوشان متّصل نمايد تا كثرت معاني در منظومه اي هم بسته، بتواند ضمن پوشش گستردگي حوزه هاي مرتبط با معماري، آنچه را ذات معماري در جستجوي آن است، به دست دهد و صفاتي براي تشخيص و ارزيابي معماري خوب (مطلوب) فراهم كند.سوال تحقيق: در راستاي اين هدف، دو پرسش اصلي پژوهش مي توانند اين گونه صورت بندي شوند: 1) چه نسبتي ميان ساختن و معماري وجود دارد؟ 2) معناشناسي ساختن، چگونه مي تواند صفات معماري خوب را نمايان كند؟اهداف تحقيق: در اين مقاله تلاش شده است با توجه به پيوند عميق ساختن و معماري، و با تأمّل در معناي حقيقي ساختن، صفات يا معيارهايي براي معماري مطلوب و خوب، به دست آورده شود.روش تحقيق: اين پژوهش از نظر رويكرد، كيفي است. روش تحقيق آن، توصيفي تحليلي بوده كه مبتني بر فقه اللّغه (فيلولوژي) و استدلال منطقي است. در بخش نخست مقاله كه توصيفي است، تلاش شده است با استفاده از لغت نامه هاي معتبر فارسي و فرهنگ هاي ريشه شناختي، معاني مختلف و سير تحوّل تاريخي معناي ساختن روشن شود. در بخش دوم مقاله كه تحليلي و استدلالي است، سعي شده است با تأمّل در معاني و ريشه هاي واژه ساختن و تحليل مفاهيمِ صريح و ضمني وابسته به آن، صفات و مؤلّفه هايي كه با معماري خوب نسبت دارند، استنباط و استخراج شوند.مهم ترين يافته ها و نتيجه گيري تحقيق: با توجه به معناشناسي درزماني و هم زماني ساختن، مي توان آن را اجمالاً «آماده كردنِ جهان از طريق تأليف، براي كمال انسان» تعريف كرد. ساختن، در دو ساحت (بيروني و دروني) روي مي دهد كه ملازم يكديگرند و يك دور استعلايي را تشكيل مي دهند كه هر يك، ديگري را تعالي مي بخشد. معاني متعدّد ساختن، وجوه و مصاديق امري واحدند و از اين رو، ساختن، مشترك معنوي و امري يكپارچه و وحدت يافته است. ويژگي تأليفي ساختن، اساسي ترين وجه ساختن است كه مفاهيمي مانند صلح و توافق، سازگاري و اكتفا را در پي دارد. اين وجه مهم ساختن، به دليل توجّه مفرط به يك موضوع، در معماري دوره معاصر، به فراموشي سپرده شده است. از سوي ديگر، مقصود و هدف ساختن كه زمينه سازي براي كمال آدمي است؛ در دوره معاصر مورد غفلت واقع شده است. از آنجا كه معماري، يكي از عرصه هاي ساختن است، بايد با آن، همتا شود و حدود و قيود ساختن، در آن نيز جاري باشد. تصوّر رايج امروزي از ساختن، منحصر به معاني ايجاد، تبديل و تغيير، كه هيچ يك به خودي خود، ارزش نيستند. در حالي كه تأمّل در تماميّت معنايي ساختن، تصويري را بر ما مي نماياند كه شامل صفات مختلف وجودي و ارزشي است كه مي توانند ساختن (به معناي رايج) را به درستي مقيّد كرده و از اين طريق، آن را تعالي دهند.
عنوان نشريه :
انديشه معماري
عنوان نشريه :
انديشه معماري
لينک به اين مدرک :
بازگشت