شماره ركورد :
1266514
عنوان مقاله :
بازشناسيِ بازنمود و آميختگي گفتمان شرق شناسي در معماري معاصر ايران دوره پهلوي اول
پديد آورندگان :
مظهري ، محمدمهدي دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري , ارمغان ، مريم دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري , البرزي ، فريبا دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري
از صفحه :
293
تا صفحه :
309
كليدواژه :
شرق شناسي , ملي‌گرائي , معماري معاصر ايران , گفتمان , تاريخ گرايي , كليت , ميانجي
چكيده فارسي :
بيان مساله: گفتمان «شرق‌شناسي» متكي بر آراي ادوارد سعيد بدنبال اصالت بخشيدن به راهبردهاي كلي ساختار گفتمان مسلط غرب بر شرق است. اين گفتمان در زمينه‌هاي فكري، پژوهشي، هنري پديدار شده است و بدنبال تمايزبخشي ميان نحوه زيستن، انديشيدن و هنر شرق/ غرب، شرقي/ غربي پديد آمده است.در چنين موقعيتي، هنر نيز چونان بازتابي از انديشه، هويت خود را متكي بر اين فضاي فكري و مسلط بازتوليد مي‌كند.يكي از مفاهيـم تأثيرگـذار بـر هنـر معاصر «شرق‌شناسي» اسـت آنچنانكه رواج واژگاني همچون هنر و معماريِ شرقي، اسلامي و ايراني در تاريخ هنر برآمده از همين مفهوم است و بر بنيان نگاه راهبردي غرب با برگشودن و به ميانجيِ طرح افكندن «ديگري» محقق شده است.سوال تحقيق: پژوهش بر پايه اين پرسش اصلي بنا شده است كه:گفتمان شرقشناسي چه اثر و ردي بر معماري دوره پهلوي( اول) گذاشته است؟ اهداف تحقيق: در آغاز سال‌هاي حيات عصر پهلوي، حضور هنرمندان و معماران غربي و يا تحصيلكردگان در غرب در ساحت هنر و معماري ايران اهميت يافت.اين مقاله برآنست تا ارتباط اينان و رواج گرايش ملي‌گرايي معماري ايراني به‌مثابه امري جزيي برآمده از تسلط گفتمان شرقشناسي را تبيين كند.روش تحقيق: از اين‌رو پژوهش به رويكرد نظري و انتقادي شرقشناسي سعيد وابسته است.اما توأمان به بازخواني «گفتمان» در نزد فوكو به‌منظور بازشناسي بازتاب گفتمان غالب متأثر از سطح نهادي و بازنمايي آن در لايه و سطح هنرمندان در اينجا معماران تكيه دارد و همچنين به مفهوم نظري پيوند ميان «كليت» و «ميانجي» لوكاچ نيز نظر افكنده است.اين پژوهش با ماهيت نظري،با راهبرد تاريخي، از نوع توصيفي تحليلي و بر استدلال منطقي استوار شده است.مهم ترين يافته‌ها و نتيجه‌گيري تحقيق: معماران [در اين‌جا گدار و ماركف] هريك به روشي، در ميانۀ پارادوكس سياست،قواعد خوانش تاريخ،بازتاب‌يافته در گفتمان شرق‌شناسي، و اقتدارگرايي حكومتي دوران پهلوي اول با گرايش ملي‌گرايانه كه در معماري بر باستان‌گرايي پاي مي‌فشارد، قرار مي‌گيرند. معماري در اين ميان از يكسو بر ثقل گذشته‌ و تاريخ چونان عينيت متجسد در آثار باستاني دنبال مي‌گردد كه بطور اجتناب‌ناپذير بر بازنمود الگوها، عناصر، موتيف‌ها و مضامين گذشته پاي‌ مي‌فشارد.و از سويي ديگر در نسبت‌ با شرق‌‌شناسي انتظارات و توقعات ديگري (غرب، يا شرقي كه خود را از دريچه غرب مي‌نگرد) را دنبال مي‌كند،و انواع خوانش شرقشناسي ايرانشناسي در ذيل آن از نگاه آكادميك و خيالپردازانه تا نگرشي متكي بر نهادهاي فراگير قدرت و پرداختن به مشرق به‌مثابه موضوع شناخت؛را باز مي‌تاباند كه بر فاصله‌گذاري ميان دو جهان متقابل شده؛شرقي (شرقي شده نه شرق جغرافيايي، اسطوره‌اي، خيالي، غريب، مبهم) استوار است.
عنوان نشريه :
انديشه معماري
عنوان نشريه :
انديشه معماري
لينک به اين مدرک :
بازگشت