نقش رهبري مخرب در فرسودگي شغلي با ميانجي‌‌گري عدالت سازماني و اهمال‌‌كاري

هدف پژوهش حاضر بررسي نقش رهبري مخرب در فرسودگي شغلي با ميانجي‌‌گري عدالت سازماني و اهمال‌‌كاري بود. جامعۀ پژوهش همۀ معلمان ابتدايي ناحيۀ 3 شهر شيراز به تعداد 2000 نفر بودند كه از اين جامعه با روش نمونه‌‌گيري تصادفي ساده و بر مبناي جدول مورگان، نمونه‌اي به حجم 322 نفر انتخاب شد. روش پژوهش كمي، توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي و مدل‌يابي معادلات ساختاري بود. براي گردآوري داده‌‌ها از پرسش‌نامه‌‌هاي رهبري مخرب لو و همكاران (2012)، عدالت سازماني نيهوف و مورمن (1993)، اهمال‌‌كاري صفاري‌‌نيا و اميرخاني رازليقي (1390) و فرسودگي شغلي مسلش و جكسون (1981) و براي تحليل داده‌ها از تكنيك‌هاي توصيفي (فراواني، ميانگين و انحراف استاندارد) و استنباطي (تحليل عاملي تأييدي و تحليل مسير تأييدي) و نرم‌افزارهاي Spss و Lisrel استفاده شد. نتايج نشان داد رهبري مخرب رابطۀ مستقيم، مثبت و معناداري با فرسودگي شغلي و اهمال‌‌كاري معلمان و همچنين رابطۀ مستقيم، منفي و معناداري با عدالت سازماني در سطح 0.05 دارد، عدالت سازماني رابطۀ مستقيم، منفي و معنادار با فرسودگي شغلي و اهمال‌‌كاري معلمان در سطح 0.05 دارد، اهمال‌‌كاري معلمان رابطۀ مستقيم، مثبت و معنادار با فرسودگي شغلي در سطح 0.05 دارد، رهبري مخرب به‌واسطۀ عدالت ‌‌سازماني و اهمال‌‌كاري رابطۀ غيرمستقيم و معنادار در سطح 0.05 با فرسودگي شغلي دارد و عدالت سازماني به‌واسطۀ اهمال‌‌كاري رابطۀ غيرمستقيم و معنادار در سطح 0.05 با فرسودگي شغلي دارد؛ در نهايت، به مسئولان آموزش‌وپرورش پيشنهاد مي‌‌شود ضمن مطالعه و آشنايي خوب با سبك‌‌هاي منفي رهبري مانند رهبري مخرب، رهبراني براي مدارس انتخاب كنند كه خصايص ناپسند اين سبك رهبري را نداشته باشند و در ادامه با برگزاري جلسات هم‌‌انديشي، كارگاه‌‌هاي آموزشي، دعوت از متخصصان مديريت و رهبري دانشگاهي و... مديران مدارس را با زواياي تاريك و پنهان اين سبك رهبري و پيامدهاي ناگوار آن براي معلمان-ازجمله ادراك بي‌‌عدالتي، اهمال‌‌كاري و فرسودگي شغلي-آشنا كنند.