عنوان مقاله :
دولت، نفت و شكنندگي ديوانسالاري در ايران (1340-1357)
پديد آورندگان :
ميرعباسي ، فاطمه دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران , ساعي ، احمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران
كليدواژه :
ديوانسالاري شكننده , سلطانيسم , دولت رانتير , فساد اداري , بحران مشروعيت , انقلاب
چكيده فارسي :
مقاله درصدد فهم ماهيت و علل شكنندگي ديوانسالاري در ايران از منظر اقتصاد سياسي است. نويسندگان با اين پيشفرض كه «بحران ديوانسالاري در درجه نخست بازتاب ماهيت دولت و ساختار انباشت سرمايه آن است»؛ استدلال نموده اند كه ماهيت دوگانه «سلطانيستي/ رانتي» دولت در عصر پهلوي دوم بدريج باعث «اعوجاج ساختي/ نقشي بوروكراسي»، «افول كيفيت نخبگان بوروكرتيك»، «زوال استقلال نسبي بوروكراتها از سياست»، «سيطره روح و اخلاق پريبنداليستي»، «رشد بورژوازي بوروكراتيك» و در نهايت، پيدايش نوعي «ديوانسالاري شكننده» در جامعه ايران گرديد كه به مثابه حايلي بين سلطان (به تعبير وبري) و جامعه عمل ميكرد. اين موقعيت حائلشدگي ديوانسالاري، بيش از پيش بحران مشروعيت نخبگان قدرت پهلوي را تشديد نمود چراكه ديوانسالاري نه تنها روح نوسازانه خود را از دست داد بلكه در ادامه به مانعي در برابر نوسازي تبديل شد. برآيند نهايي اين وضعيت، ناتواني ديوانسالاري در ايفاي نقش وساطت و ايجاد سازش و تعادلي بين منافع دولت و طبقات اجتماعي از يكسو و عمل نمودن آن به مثابۀ يكي از عوامل تضاد دولت و ملت، تاخير توسعه سياسي در جامعه و تسهيل انقلاب از سوي ديگر بود.