اعتباريابي الگوي تدريس مبتني بر هوش هيجاني در آموزش عالي

هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباريابي الگوي تدريس مبتني بر هوش هيجاني در آموزش عالي انجام شد.روش‌ شناسي: پژوهش حاضر آميخته يعني كيفي و كمي بود. جامعه بخش كيفي خبرگان رشته‌هاي علوم تربيتي آموزش عالي استان‌هاي خراسان و جامعه بخش كمي دانشجويان كارشناسي همه رشته‌هاي آموزش عالي استان‌هاي خراسان در سال 400-1399 بودند. حجم نمونه بخش كيفي طبق اصل اشباع نظري 15 نفر برآورد كه با روش نمونه‌گيري هدفمند انتخاب و حجم نمونه بخش كمي طبق فرمول كوكران 350 نفر برآورد كه با توجه به شيوع كوويد19 با روش نمونه‌گيري در دسترس انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش مصاحبه عميق و نيمه‌ساختاريافته و پرسشنامه محقق‌ساخته 92 گويه‌اي بودند كه روايي مصاحبه‌ها با روش مثلث‌سازي تاييد و پايايي آن با روش هولستي 0.94 و روايي محتوايي پرسشنامه با نظر متخصصان تاييد و پايايي آن با روش آلفاي كرونباخ 0.75 برآورد شد. داده‌ها با روش‌هاي كدگذاري و تحليل عاملي اكتشافي در نرم‌افزار SPSS نسخه 22 تحليل شدند.يافته‌ها: نتايج بخش كيفي نشان داد كه 92 كد باز و 26 كد محوري در قالب پنج كد گزينشي وجود داشت كه شامل خودشناسي (با سه كد آگاهي هيجاني، خودارزيابي صحيح و خودباوري)، تعامل عاطفي (با پنج كد شناخت و درك ديگران، بالندگي ديگران، خدمت‌مداري، هدايت تنوع و آگاهي سياسي)، روابط جمعي (با هشت كد نفوذ، ارتباطات، مديريت تضاد، رهبري، تسريع تغيير، پيوندسازي، تشريك مساعي و مشاركت و ظرفيت‌هاي گروهي)، خودمديريتي (با پنج كد خودكنترلي، وظيفه‌شناسي، قابليت اعتماد، انطباق‌پذيري و نوآوري) و خودانگيختگي (با پنج كد رشدگرايي، تعهد، ابتكار، خوش‌بيني و كنش‌هاي اخلاقي) بودند. نتايج بخش كمي نشان داد كه مدل برازش مناسبي داشت و بار عاملي همه كدهاي باز، محوري و گزينشي معنادار بودند (P 0.001).بحث و نتيجه‌گيري: با توجه به معتبربودن الگوي تدريس مبتني بر هوش هيجاني در آموزش عالي، استفاده از آن مي‌تواند به بهبود عملكرد و اثربخشي آموزش عالي كمك كند.