شماره ركورد :
1268378
عنوان مقاله :
بازكاوي معناي تلويحي گفتاري در ترجمه استعارههاي نهج البلاغه بر اساس الگوي گرايس
پديد آورندگان :
مسبوق ، سيد مهدي دانشگاه بوعلي سينا - گروه زبان و ادبيات عربي , فتحي مظفري ، رسول دانشگاه بوعلي سينا
از صفحه :
57
تا صفحه :
80
كليدواژه :
اصل همكاري گرايس , معناي تلويحي , استعاره , ترجمه هاي نهج البلاغه
چكيده فارسي :
در ميان تقسيمات مختلفي كه از مقوله معني در معني‌شناسي و ترجمه صورت گرفته است، معناي ضمني از جايگاه حائز اهميتي برخوردار است. در حقيقت شاخصه «ادبيّت» كلام، مرهون وجود معاني تلويحي و پوشيده‌اي است كه در بطن كلام جاي گرفته است. پژوهش‌هاي مرتبط با معناي تلويحي كه پيش‌تر از آن به عنوان معناي معنا تعبير شده است، با مطالعات و نظريات جرجاني مدوّن گرديد و رفته‌رفته مورد توجه غربيان از جمله گرايس واقع شد. گرايس با معرفي اصل همكاري، متشكّل از چهار اصل: كميّت، كيفيت، تناسب و شيوه بيان، بر اين باور است كه تخطّي از هر يك از اين چهار قاعده، بستري براي خلق معناي تلويحي ايجاد مي‌كند. جستار حاضر كه با روش توصيفي تحليلي و در پرتو نظريه گرايس سامان يافته كوشيده ضمن تبيين مؤلفه‌هاي معناي تلويحي گفتاري، به بررسي يكي از صنايع پديدآورنده معناي تلويحي با عنوان استعاره بپردازد و با تبيين شيوه‌هاي انتقال معناي تلويحي حاصل از كاربرد استعاره، عملكرد پنج ترجمه فارسي از خطبه‌هاي نهج‌البلاغه شامل ترجمه‌هاي آقايان دشتي، شهيدي، فقيهي، جعفري و فيض‌الاسلام در ارائه برابر نهادهاي پنجاه استعاره از خطبه‌هاي نهج‌البلاغه را به صورت مقابله‌اي مورد بررسي و ارزيابي قرار دهد. برآيند اين جستار نشان مي‌دهد كه در ترجمه واژگان استعاري از سوي مترجمان، شيوه‌هاي متعددي مورد كاربرد قرار گرفته است كه رويكرد مترجمان، بيشتر بر مبناي ترجمه تحت‌اللفظي استوار است كه اين مسئله حاكي از اين است كه مترجمان، بيش از انتقال صريح معنا، سعي در باز توليد استعاره در زبان مقصد داشته‌اند.
عنوان نشريه :
مطالعات فهم حديث
عنوان نشريه :
مطالعات فهم حديث
لينک به اين مدرک :
بازگشت