تحليل اثرات نرخ ماليات بر درآمد نيروي كار و عايدي سرمايه بر متغيرهاي كلان اقتصادي: در قالب مدل نسل‌هاي همپوشان ، رهيافت تعادل عمومي پوياي تصادفي

The Analysis of the Effects of Labor income and Capital gain tax rates on Macroeconomic Variables: based on Overlapping Generation Models ،(DSGE) approach

در اين مطالعه توابع نرخ‌هاي ماليات بر درآمد نيروي كار و عايدي سرمايه براي اقتصاد ايران با بهره‌گيري از مدل نسل‌هاي همپوشان و رويكرد تعادل عمومي پوياي تصادفي (DSGE) و با استفاده از داده‌هاي سري زماني ساليانه طي دوره 1357 الي 1397 استخراج مي‌شود. بر پايه نتايج مقداردهي و شبيه‌سازي مدل DSGE طراحي شده در حالت‌هاي مختلف، توابع مطلوب نرخ‌هاي ماليات بر درآمد نيروي كار و عايدي سرمايه، فرم خودرگرسيوني گذشته نگر و بر حسب نسبت بدهي دولت به توليد با وزن اهميت يكسان دارند. توابع واكنش آني شوك مثبت به نرخ‌ ماليات بر درآمد نيروي كار، بيان كننده اثر مثبت اين شوك بر پس انداز، موجودي سرمايه و توليد و اثر منفي آن بر مصرف دوره كار عاملان اقتصادي، بدهي‌هاي دولت و حجم پول است. از سوي ديگر، توابع واكنش آني شوك مثبت ماليات بر عايدي سرمايه حاكي از تأثير مثبت اين شوك بر مصرف دوره كار و نرخ بهره است، اما مصرف دوره بازنشستگي، پس انداز، موجودي سرمايه، توليد، بدهي‌هاي دولت و حجم پول به شوك يادشده واكنش منفي نشان مي‌دهند. به طور كلي، افزايش نرخ‌هاي ماليات بر درآمد و عايدي سرمايه داراي آثار مثبت در كاهش بدهي‌هاي دولت و حجم نقدينگي هستند، با اين وجود آثار منفي افزايش نرخ ماليات عايدي سرمايه بر پس انداز، موجودي سرمايه و توليد و همچنين آثار منفي افزايش نرخ ماليات درآمد بر مصرف و رفاه خانوار حائز اهميت و توجه است. شبيه‌سازي شوك‌هاي مالياتي با مقادير متفاوت نشان مي‌دهد كه به سبب تبعات منفي افزايش نرخ‌هاي ماليات ياد شده بر پايداري اقتصاد، افزايش يكباره نرخ‌هاي مالياتي براي جبران كسري بودجه دولت توصيه نمي‌شود.

In this study, using the overlapping generation (OLG (model and the Stochastic Dynamic General Equilibrium (DSGE) approach, the optimal form of labor income tax rate and capital income tax functions is extracted for the economy of Iran using annual time series data during 1357 to 1397. The results of comparing the calibration and simulation of the designed model show that the optimal functions of labor income and capital gains tax rates are autoregressive form and also in terms of government debt to GDP ratio with the same coefficients. In fact, the tax policymaker should pay attention to the values ​​of the past period of these rates as well as the ratio of government debt to GDP with equal weight in determining current labor and income tax rates. The impulse-response functions of a positive shock to the labor income tax rate show the positive effect of this shock on savings, capital stock and GDP, and have a negative effect on the consumption of the working period, government debt and money supply. On the other hand, the impulse-response functions of the positive capital gains tax shock indicate the positive effect of this shock on consumption of working period and interest rates, but the consumption of retirement period, saving, capital stock, production, government debt and money supply have negative reactions to this shock. In general, although expansionary tax policies such as capital gains and income tax rates increase have positive effects on reducing government debt and liquidity, however, there are negative effects of the capital gains tax rate increase on savings, capital and production, as well as the negative effect of income tax rates increasing on consumption and household welfare that should be considered, and therefore, a sudden increase on these tax rates to compensate the government budget deficit is not recommended.