عنوان مقاله :
سياست خارجي آمريكا در دوران ترامپ و تأثير آن بر امنيتيسازي منطقه غرب آسيا
عنوان به زبان ديگر :
Individualism in the US Foreign Policy during Trump’s Presidential Period and Its Impact on Securitization in the Region of the Western Asia
پديد آورندگان :
رحيمي، عليرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - دانشكده علوم سياسي - گروه روابط بينالملل، تهران، ايران , خبيري، كابك دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - دانشكده علوم سياسي - گروه روابط بينالملل، تهران، ايران , سلطاني، عليرضا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي - دانشكده علوم سياسي - گروه روابط بينالملل، تهران، ايران , متقي، ابراهيم دانشگاه تهران - دانشكده حقوق و علوم سياسي - گروه روابط بين الملل، تهران، ايران
كليدواژه :
ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﯽ آﻣﺮﯾﮑﺎ , ﻧﻈﺮﯾﻪ ﭘﯿﻮﺳﺘﮕﯽ روزﻧﺎ , ﻓﺮدﮔﺮاﯾﯽ , اﻣﻨﯿﺘﯽ ﺳﺎزي , ﻏﺮب آﺳﯿﺎ
چكيده فارسي :
هدف اصلي پژوهش حاضر تبيين فردگرايي در سياست خارجي آمريكا در دوران ترامپ و تأثير آن بر امنيتيسازي منطقه غرب آسيا است. متناسب با اين هدف، نگارنده بهدنبال پاسخ به اين سؤال اصلي است كه فردگرايي در دوران ترامپ چه تأثيري بر امنيتيسازي منطقه غرب آسيا داشته است؟ نگارنده تلاش ميكند تا با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي و با استناد به نظريه پيوستگي روزنا از يكسو و نظريه امنيتيسازي مكتب كپنهاگ از سوي ديگر بهعنوان چارچوب نظري، فردگرايي در سياست خارجي ترامپ را بررسي و تأثير آن بر امنيتيسازي منطقه راهبردي غرب آسيا را تحليل كند. روزنا منابع سياست خارجي را به پنج دسته تقسيم ميكند: فردي، وابسته به نقش، اجتماعي، حكومتي و خارجي. درخصوص اولويت هر كدام از اين متغيرها، روزنا معتقد است كه نقش متغير فرد در آمريكا بهعنوان كشوري با وسعت زياد، اقتصاد توسعهيافته و با جامعه باز در پايينترين سطح قرار دارد. بررسي سياست خارجي آمريكا در دوران ترامپ از بعد روانشناسي شخصيتي و عملكرد، برخلاف نظريه روزنا نشان ميدهد كه متغير فرد بالاتر از چهار مورد ديگر قرار گرفته است. هرچند امنيتيسازي منطقه غرب آسيا به دولت جرج دبليو بوش برميگردد؛ اما آنچه اين مقاله بهعنوان فرضيه درنظر گرفته است، تأثيري است كه فردگرايي ترامپ بهعنوان بازيگر امنيتيساز در سياست خارجي دولت در تشديد امنيتيسازي منطقه غرب آسيا و اقدامات تنش آفرين انجام داده است. پژوهش حاضر اثبات ميكند كه اقداماتي ازقبيل ممنوعكردن اتباع شش كشور اسلامي از ورود به آمريكا، خروج از برجام، ترور سپهبد قاسم سليماني و انتقال سفارت رژيم صهيونيستي از تلآويو به بيتالمقدس، بهعنوان اقدامات خاص و نتيجه تشديد امنيتيسازي اين منطقه، قابل ارائه است.
چكيده لاتين :
The main purpose of this study is to explain individualism in US foreign policy during the Trump era and its impact on security in the region of the Western Asian. In line with this goal, the author seeks to answer the main question t; What effect has Trump’s individualism had on the security the region of the Western Asian? The author tries to examine the individualism in Trump's foreign policy by using a descriptive-analytical method and quoting the theory of Rosenau continuity, on the one hand, and the theory of security of the Copenhagen school, on the other hand, as a theoretical framework and analyzes its impact on security in the strategic region of the Western Asia. Contrary to Rosenau's theory, a study of American foreign policy under Trump in terms of personality psychology and performance shows that the individual variable is higher than the other four. Although the security of the region of the Western Asian goes back to the George W. Bush administration, what this article hypothesizes is the effect that individualism in the Trump administration's foreign policy is on intensifying the security of the region of the Western Asian and the extraordinary actions that Trump has taken as a security player. The present study proves that measures such as banning citizens of six Islamic countries from entering the United States, leaving JCPOA, assassinating General Qassem Soleimani and moving the Israeli embassy from Tel Aviv to Jerusalem can be presented as special measures and as a result of intensifying security in the region.the documents through library technique.