نقش ميانجي وجدان كاري در رابطه بين حمايت سازماني ادراك شده و درگيري شغلي

the role of mediator of organizational conscientiousness in the relationship between perceived organizational support and occupational involvement

اين پژوهش با هدف بررسي نقش ميانجي وجدان كاري در رابطه بين حمايت سازماني ادراك شده و درگيري شغلي انجام شده است. روش پژوهش از حيث هدف، كاربردي و از حيث جمع آوري داده‌ها، توصيفي- همبستگي به روش معادلات ساختاري است. جامعه آماري پژوهش شامل كليه مشاوران مدارس شهر اصفهان در سال تحصيلي 1400-1399 به تعداد 420 نفر بود كه براساس جدول مورگان و با استفاده از شيوه نمونه گيري تصادفي خوشه اي تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. براي جمع آوري داده ها از پرسشنامه حمايت سازماني ادراك شده آيزنبرگر و همكاران (1986)، درگيري شغلي گولت و سينگ (2002) و وجدان كاري كاستا و مك كراي (1992) استفاده شد. روايي محتوايي پرسشنامه ها مورد تاييد صاحب نظران و محاسبه آلفاي كرونباخ آن ها مقادير قابل قبولي به دست داده است. براي تحليل داده‌ها از نرم افزار spss نسخه 23 و نرم افزار ليزرل استفاده شده است. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد كه حمايت سازماني بر درگيري شغلي و بر وجدان كاري اثر مثبت و مستقيم دارد، همچنين حمايت سازماني از طريق وجدان كاري بر درگيري شغلي اثر مثبت و مستقيم دارد. بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه حمايت سازماني و وجدان كاري از متغيرهاي مهم و مرتبط با درگيري شغلي مي باشند.

The aim of this study was to investigate the mediating role of work conscience in the relationship between organizational support of management and job conflict. The research method is applied in terms of purpose and descriptive-correlation in terms of data collection by structural equation method. The statistical population of the study included all school counselors in Isfahan in the academic year 1399-1400 to 420 people who were in Morgan table and 200 people were selected as a sample using random sampling method. Data were collected using the Perceived Organizational Support Questionnaire of Eisenberger et al. (1986), the Golt and Singh (2002) job conflict, and the work conscience of Costa and McCray (1992). The validity of the questionnaires approved by the experts and their calculation of Cronbach's alpha is acceptable. For data analysis, SPS software version 23 and LISREL software were used. Findings show that organizational support has a positive and direct effect on job conflict and work conscience, and organizational support through work conscience has a positive and direct effect on job conflict. Therefore, it can be concluded that organizational support and work conscience are important tasks related to job conflict.