عنوان مقاله :
نقش انواع دانش در مراحل بينالمللي شدن شركت هاي دانش بنيان همراه با دلالت هاي سياستي آن
عنوان به زبان ديگر :
A Model Presentation for the Role of Knowledge Types in the Internationalization of Knowledge Based Firms with its Policy Implications
پديد آورندگان :
مهدوي مزده، بيژن دانشگاه علم و صنعت ايران - دانشكده مديريت اقتصاد و مهندسي پيشرفت , ذاكري، امير دانشگاه علم و صنعت ايران - دانشكده مديريت اقتصاد و مهندسي پيشرفت , ميرزا محمدي، سعيد دانشگاه علم و صنعت ايران - دانشكده مديريت اقتصاد و مهندسي پيشرفت
كليدواژه :
بين المللي شدن , شركت هاي كوچك و متوسط , دانش , اكتساب دانش , توسعه صاردات
چكيده فارسي :
هرچند دانش و نوآوري، سرمايه اصلي شركتهاي كوچك و متوسطِ دانشبنيان در بازارهاي بينالمللي است، كمبود منابع و دسترسيهاي اين شركتها سبب ميشود نياز به حمايتهاي دولتي براي موفقيت در اين عرصه داشته باشند. در اين پژوهش، به بررسي انواع و منابع اكتساب دانش مورد نياز براي بينالمللي شدن و سپس تطبيق اين دانش بر هر يك از مراحل توسعه شركت در مسير بينالمللي شدن مبادرت شده است. در اين پژوهش ابتدا براي تبيين انواع و منابع دانش در مراحل گوناگون بينالمللي شدن از تحليل محتوا با رويكرد استدلال قياسي و سپس براي يافتن دلالتهاي سياسي ارتقاي دانش، از تحليل محتوا با رويكرد استدلال استقرايي بر روي دادههاي حاصل از مصاحبههاي نيمهساختاريافته با خبرگان منتخب استفاده شده است. يافتههاي بهدست آمده نشان ميدهد برنامههاي حمايتي مورد نياز براي ارتقاي دانش توسعه صادرات براي شركتهاي تازه وارد تنوع بيشتر و نقش حياتيتري دارد؛ براي شركتهاي در حال رشد ماهيت تسريع گذار به مرحله بالاتر را دارد و براي شركتهاي تثبيتشده در بازارهاي خارجي بايد بهصورت هدفمند و متناسبسازي شده تعريف و اجرا شود.
چكيده لاتين :
Knowledge and innovation are the main assets of small and medium-sized technology-based companies in international markets, but the lack of accessible resources necessitates public supports to be successful in this field. In this research, the knowledge types and sources of knowledge acquisition required for internationalization are examined and adapted to each of the company's internationalization stages. In this research first, to explain the types and sources of knowledge in the various stages of internationalization, content analysis with deductive reasoning approach has been used. Then to find policy implications in promoting the knowledge of internationalization of companies, content analysis with inductive reasoning approach has been used based on the data obtained from semi-structured interviews with selected experts. The findings show that the support programs needed to enhance export development knowledge for new-exporters are more diverse and more vital; for growing companies, they have an accelerating role to the higher level, and for the well-established companies in foreign markets, they must be defined and implemented in a targeted and proportionate manner.
عنوان نشريه :
بررسيهاي بازرگاني