كليدواژه :
سعادت , فرونسيس , نوس , خدا , كالون , ارسطو
چكيده فارسي :
سعادت از نظر ارسطو فعاليت منطبق با بالاترين نوع فضيلت است. در كتاب اول اخلاق نيكوماخوس فضايل عملي و در كتاب دهم تأملورزي نظري بهترين فعاليتي دانسته ميشود كه ميتواند سعادت را تضمين كند. به اين ترتيب، ميتوان گفت كه ارسطو دو پاسخ (طبيعيباورانه و الهياتي) به سؤال از چيستي سعادت داده است؛ زيرا ويژگي خودبسندهبودنِ سعادت، مستلزم برخورداري آن از ارزش ذاتي است و فعاليت عملي كه در كتاب نخست داراي ارزش ذاتي است در كتاب دهم ارزش ثانوي داشته و صرفاً وسيلۀ رسيدن به سعادت بالاتر (نظري) است. برخي معتقدند ارسطو در نهايت نتوانسته است به تفكيك ميان خوب ذاتي و خوب ابزاري پايبند بماند و در تعريف سعادت دچار تناقضگويي شده است. در اين مقاله، اولاً به شيوه تحليلي و با واكاوي مفهوم كالون، نشان داده ميشود كه كاركرد عقل نظري در كسب فضايل اخلاقي بيش از آني است كه خوانشهاي طبيعتباورانه مدعياند و سعادت اساساً يك ويژگي الهياتي است و ثانياً با اشاره به دو معناي خودبسندگي (1. غايت غالب 2. غايت جامع) بيان ميشود كه معناي دوم ما را قادر ميسازد دو مفهوم «فرعي بودن» و «به خاطر خود انجامشدن» را جمعپذير دانسته و از اين طريق پاسخ مناسبي به معضل تعارض ارائه كنيم.