ارائه مدلي براي پيش‌بيني طلاق‌ عاطفي براساس ويژگي‌هاي‌ شخصيتي و خودكارآمدي‌ شغلي با ميانجيگري حمايت‌ اجتماعي ادارك‌ شده در زنان متأهل شاغل

Presenting a Model for Predicting Emotional Divorce based on Personality Traits and Job Self-Efficacy Mediated by Perceived Social Support in Working Married Women

هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلي براي پيش‌بيني طلاق ­عاطفي براساس صفات شخصيت و خودكارآمدي شغلي با ميانجيگري حمايت ­اجتماعي ادراك‌شده در زنان متأهل شاغل بود. روش: روش اين پژوهش توصيفي از نوع همبستگي با رويكرد مدل معادلات ساختاري بود. از جامعه زنان متأهل شاغل در شهرداري تهران در سال 1399 با روش نمونه‌گيري تصادفي خوشه‌اي 400 نفر انتخاب شدند. به‌منظور جمع‌آوري ­داده‌ها پرسشنامه طلاق عاطفي گاتمن، ويژگي‌هاي­ شخصيتي، خودكارآمدي شغلي و پرسشنامه حمايت­اجتماعي ادراك‌ شده زيمت و همكاران مورداستفاده قرار گرفت. جهت آزمون فرضيه‌هاي تحقيق از معادلات­ ساختاري استفاده گرديد. يافته‌ها: يافته‌ها نشان داد حمايت­ اجتماعي ادراك‌ شده رابطه بين صفات برونگرايي و توافق ­پذيري با طلاق عاطفي را به‌صورت منفي و معنادار (0/01>p) ميانجيگري مي‌كند. به‌ علاوه حمايت اجتماعي ادراك‌شده رابطه بين خودكارآمدي شغلي و طلاق­ عاطفي را به‌صورت منفي و معنادار ميانجي گري مي‌كند (0/01>p). نتيجه‌گيري: بر اساس نتايج مي‌توان گفت براي پيشگيري از طلاق يا طلاق­ عاطفي آموزش‌هاي لازم به خانواده‌هاي ارائه و براي خانواده‌هايي كه دچار تعارضات زناشويي هستند با مداخله‌هاي درماني مناسب از طريق مراكز مشاوره به آن‌ها كمك شود تا مشكلات خود حل‌ و فصل نمايند.

Aim: The aim of this study was to present a model for predicting emotional divorce based on personality traits and job self-efficacy mediated by perceived social support in employed married women. Methods: The method of this research was descriptive-correlational, using structural equation model approach. From the community of married women working in Tehran municipality during the years 2020-21. Individuals were selected through cluster random sampling. Guttman Emotional Divorce Questionnaire, Personality Traits, Job Self-Efficacy, and Perceived Social Support Questionnaire by Zimet et al. Were used to collect data. Structural equations were used to test the research hypotheses. Findings: The findings showed that perceived social support mediates the relationship between extraversion and coping with emotional divorce in a negative and significant way (p<0.01). In addition, perceived social support mediates the relationship between job self-efficacy and emotional divorce in a negative and significant way (p<0.01). Conclusion: Based on the results, it can be said that in order to prevent divorce or emotional divorce, appropriate trainings should be provided to families and families with marital conflicts should be helped with appropriate medical interventions offered through counseling centers to help solve their problems.