عنوان مقاله :
موقعيت عدمشناسي در دانش مابعدالطبيعه
پديد آورندگان :
ديواني ، امير دانشگاه مفيد - گروه فلسفه
كليدواژه :
وجود , عدم , حدوث , امكان , حركت
چكيده فارسي :
فلسفۀ اولي يا مابعدالطبيعه بنياديترين دانش است. نياز همۀ دانشها به مابعدالطبيعه نهفقط در سلسلۀ طولي دانشهاست، كه مفاهيم آن نيز به دانشها وارد شده است و آنها را از درون به خود وابسته كرده است. اصليترين مفاهيم مابعدالطبيعه سه مفهوم است: وجود و عدم و ماهيت (= هستي و نيستي و چيستي= بود و نبود و نمود). نميتوان بحثي از مباحث مابعدالطبيعه را بدون حضور صريح يا ضمني اين سه مفهوم تصور يا تصديق كرد. عموماً فلسفهها وجود و ماهيت را بيشتر كانون توجه قرار دادهاند، بيآنكه به عدم توجه نكرده باشند. ازاينرو، عدم و بحثهاي ناظر به آن بيشتر بهصورتِ استطرادي در كتابهاي فلسفي مطرح شدهاند. در اين نوشتار ميكوشيم نشان دهيم كه سهم عدم در به سامان رسيدن دانش مابعدالطبيعه و مباحث آن تا چه اندازه است. پس از نشاندادن موقعيت شناخت عدم در مباحث معرفتشناسي، خداشناسي و جهانشناسي، طرح يك مابعدالطبيعه دربارۀ عدم پيشنهاد ميشود كه مابعدالطبيعۀ وجودي و ماهوي را كامل ميكند. نتيجۀ اين پژوهش ضرورت شناخت عدم و احكام آن بهدليلِ حضور وسيع آن در مباحث مابعدالطبيعه و بهتبعِ آن در ساير علوم است.