شماره ركورد :
1275510
عنوان مقاله :
تأملي در حلقۀ ارتباط عرفان و جامعه شناسي ديني
پديد آورندگان :
باسيتي ، شهرام دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه علوم اجتماعي , مرادي¬نسب ، منيره دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه علوم اجتماعي , كرمزاده ، رنگين نگار دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه علوم اجتماعي
از صفحه :
173
تا صفحه :
190
كليدواژه :
دين , جامعه شناسي , جامعه شناسي ديني , عرفان , تصوف. ,
چكيده فارسي :
دين، مقولۀ جدايي ناپذير جامعه است. هر ديني دستورهايي دارد كه بنابه سطوح و رده هاي گوناگون جامعه، تفسير و تحليل مي شود. جامعه هم نوا با دين پيش مي رود و بيشتر نيازهاي خود را از آموزه هاي ديني مي جويد. دراين خصوص، جامعه شناسي رفتاري هم نوا و موازي با دين دارد، يعني نظريات جامعه شناختي را تافتۀ جدابافته اي از دين فرض نمي كند. ازطرف ديگر، در تاريخ ايران (و بيشتر سرزمين ها)، پديده اي به نام «عرفان» داريم. با اينكه در ديدگاه اول، ممكن است اين گونه به-نظررسد كه عـــرفان يا تصوف، خلاف خواسته هاي جامعه حركت كرده است و نظريات آنارشيستي دارد؛ اما با تحليل تمام ديدگاه هاي عرفاني در تمام رده هاي تاريخ، مي توان اين ادعا را ردكرد و گفت كه: عرفان (تصوف)، دين و جامعه شناسي در يك راستا حركت كرده اند.يافته هاي پژوهش حاضر كه به-روش تحليلي ـ توصيفي انجام يافته، نشان مي دهد عارفاني مانند سنايي غزنوي، عطار نيشابوري، مولوي و هم فكران آنان، نظريه هاي عرفاني دارند كه مي توان آن ها را در ذيل جامعه شناسي مطالعه كرد.مهم-ترين فرضيه اي كه مي توان در اين نقد و بررسي عنوان كرد اين است كه عرفان و تصوف اسلامي ايران، برپايۀ نيازهاي جامعه شكل گرفته و سعي دارد نظريات خود را براساس موازين اجتماعي ارائه دهد.
عنوان نشريه :
عرفان اسلامي
عنوان نشريه :
عرفان اسلامي
لينک به اين مدرک :
بازگشت