در باب امكان استخراج يك نظريه‌ي معناي زندگي از ديدگاه ويتگنشتاين متقدم ( با تمركز بر تراكتاتوس) و چيستي آن

در اين پژوهش در وهلۀ اول در جستجوي نظريۀ معناي زندگي در ويتگنشتاين متقدم با تأكيد بر رسالۀ منطقي فلسفي هستيم. اما خوانش هايي كه تا كنون از رسالۀ منطقي فلسفي بوده است، سخن گفتن از گزاره هاي فلسفي را ميسر و ممكن نمي كند؛ چون همۀ آن ها به شكلي ظاهر فقرات 6.54 و 7 را پذيرفته اند كه معناي ترك سخن گفتن از گزاره هاي غير علمي است. بنابراين، سخن گفتن از يك نظريۀ معناي زندگي در ويتگنشتاين متقدم با مانعي بزرگ روبرو مي شود. به همين دليل، بخش ابتدايي اين نوشتار به بررسي و حل اين مشكل و پيشنهاد خوانشي براي حل آن مي پردازد. اين كار  با اقتباس خوانش گرامري استعلايي مي شود. در مرحلۀ بعد، پاسخ هاي ممكن ويتگشنتاين به مسألۀ معناي زندگي را از رسالۀ منطقيفلسفي عرضه مي كنيم. در پايان، بهترين پاسخ ممكن ويتگنشتايني را به مسألۀ معناي زندگي متمركز بر رسالۀ منطقي فلسفي معرفي مي كنيم. در آخر، معلوم مي شود كه ويتگنشتاين معناي زندگي را در گِروي نوعي جاودانگي مي داند كه متضمن بي زماني است، نه نوعي جاودانگي متضمن زماني بس دراز.