عنوان مقاله :
سبكشناسي انتقادي نامۀ شاه تهماسب صفوي به سلطان سليمان عثماني با رويكرد تحليل گفتمان انتقادي
پديد آورندگان :
سالك ، اميرحسين دانشگاه علامه طباطبائي , جلالي ، محمدامير دانشگاه علامه طباطبائي - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
زبان و ايدئولوژي , تحليل گفتمان انتقادي , سبكشناسي انتقادي , شاه تهماسب صفوي , سلطان سليم عثماني , جُنگ فرامين و منشآت
چكيده فارسي :
«زبان» محمل ايدئولوژي است؛ و «قدرت» همواره «زبان» را در راستاي سيطرۀ خويش بهكار گرفته است. مقالۀ حاضر به تحليل سبكشناختي و بررسي بخشهاي نامهاي از شاه تهماسب صفوي به سلطان سليمان عثماني از ديدگاه تحليل گفتمان انتقادي اختصاص دارد. اين نامه يكي از مهمترين نامههايي است كه در جريان پيمان صلح «آماسيه» و در حوالي سال 962 ه.ق از ايران به سوي دربار عثماني فرستاده شده است. نگارندگان ابتدا متن اين نامۀ مطوّل را براساس دستنويس موسوم به «جُنگ فرامين و منشآت» محفوظ در كتابخانۀ مجلس به شمارۀ 3349 تصحيح و سپس بخشي از آن را با مبنا قرار دادنِ رويكرد اجتماعينشانهشناختيِ فركلاف و به كمك راهبردهاي رويكرد اجتماعيشناختيِ وندايك و نيز بر اساس يكي از مؤلفه هاي الگوي جامعه شناختي معناييِ ون ليوون، همچنين با كمك گرفتن از ابزارهاي سبكشناسي انتقادي تحليل و تفسير كردهاند. اين پژوهش نشان ميدهد كه چگونه «قدرت» زبان را در راستاي ترويج و تثبيت ايدئولوژي و اهداف خود بهكار گرفته است. فراوانيِ بالايِ رمزگانِ نهادِ دين در سطح ساختاري و نيز كميّت و كيفيّتِ تركيباتِ رمزگاني در سطح فرايندي نشاندهندۀ جهتگيريِ ايدئولوژيكيِ دستگاه صفوي و نيز تكيۀ نهاد قدرت بر نهاد دين و گفتمانِ ديني است. در اين نامه، گفتمانهايي نظير حقانيت و برتري مكتب شيعه را در عنصر زبانيِ «شاخص» نيز ميتوان مشاهده كرد. ويژگيهاي زباني اين متن، همچنين نشانگر «اقتدار» سياسي نظاميِ دستگاه صفوي هنگام عقد پيمان آماسيه است.
عنوان نشريه :
مطالعات زباني و بلاغي
عنوان نشريه :
مطالعات زباني و بلاغي