عنوان مقاله :
نقد نشانهشناختي كاركرد آشوب در نظم در باب اول گلستان سعدي
پديد آورندگان :
طايفي ، شيرزاد دانشگاه علّامه طباطبايي , سهرابي ، زهره دانشگاه علّامه طباطبايي
كليدواژه :
باب اول گلستان سعدي , نشانهشناسي فرهنگي , يوري لوتمان , آشوب و نظم , ناامني نشانهاي
چكيده فارسي :
گلستان بهعنوان متن ادبي بازتابدهندۀ مسائل فرهنگي مختلفي، از زيباشناسي تا سياست و دين، ميتواند بستري مناسب در تحليل نشانهشناسانۀ شيوههاي معناسازي سعدي در بيان اين مسائل باشد. پژوهش پيش رو به شيوۀ تحليل كيفي و با تكيه بر مطالعات كتابخانهاي، در پي رسيدن به چنين هدفي با خوانش باب اول گلستان برمبناي آراي لوتمان، نشانهشناس فرهنگي و كلنكنبرگ دربارۀ ناامني نشانهاي است. اين باب كه تصويرگر چگونگي ارتباط شاه با زيردستان است، بر تقابل ميان درويش و جايگاههاي اجتماعي ديگر تكيه دارد كه بهعنوان بزرگترين تقابلي كه سعدي از طريق آن، مفاهيم فرهنگي مختلفي را بيان ميكند، پيوندي عميق با دو مفهوم آشوب و نظم مييابد و تحليل آن با رويكرد نشانهشناسي فرهنگي لوتمان ميتواند شيوۀ اصلي سعدي را در معناسازي روشن كند. تقابل آشوب و نظم، ريشه در ناامني نشانهاي در فرايند ارتباط نيز دارد كه مسئلهاي جدانشدني از گفتمان قدرت است. در فرايند ارتباط شاه و زيردستان بهعنوان نموداري از روابط قدرت، همواره شاهد آشفتن نظم گفتمان قدرت سياسي هستيم كه تحليل اين فرايند، بيانگر بروز آشوب در نظم به دو شيوۀ مختلف است كه درواقع روش اصلي سعدي براي معناسازي در اين باب از گلستان است. آشوب از ناحيۀ زيردستان بر نظم سياسي فضاي روايت غلبه دارد؛ امّا در برابرِ نظم سياسي بهعنوان گفتماني بيرون از فضاي روايت مغلوب ميشود. از طرفي، آشوب از ناحيۀ درويش بهعنوان قشري از زيردستان با گفتماني ويژه، هم نظم سياسي فضاي روايت و هم نظم سياسي بيرون از آن را از هم ميپاشد. با وجود اين، اگر مفهوم قدرت وسيعتر از قلمرو نظم سياسي باشد، رفتار درويش نهتنها نظم سياسي بيرون از فضاي روايت را نميآشوبد؛ بلكه در فضاي روايت نيز آشوب تلقّي نميشود.
عنوان نشريه :
مطالعات زباني و بلاغي
عنوان نشريه :
مطالعات زباني و بلاغي