عنوان مقاله :
مطالعه جامعهشناختي رويكردهاي جهانگرايانه و جهانوطنانه و جايگاه آنها در جامعه ايراني (مورد مطالعه شهر تهران)
عنوان به زبان ديگر :
Sociological study of universalism and cosmopolitan approaches in Iranian society (Case study of Tehran)
پديد آورندگان :
جهانگردي، مجتبي دانشگاه تربيت مدرس - جامعه شناسي سياسي، تهران، ايران , ساعي، علي دانشگاه تربيت مدرس - جامعه شناسي سياسي، تهران، ايران
كليدواژه :
جهانوطني , جهانگرايي , نگرش جهاني , تجربه آموزشهاي نوين , مصرف رسانههاي نوين , پيمايش اجتماعي , تحليل رگرسيون
چكيده فارسي :
موضوع اين مقاله مطالعه جامعهشناختي رويكردهاي جهانگرايانه و جهانوطنانه و جايگاه آنها در جامعه ايراني است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا علاوه بر بررسي مفهومي اين دو رويكرد، به شناسايي نگرشهاي كنوني مردم درباره آنها و عوامل اجتماعي مرتبط با آن بپردازد. دستگاه نظري پژوهش بر تئوريهاي الريش بك، رونالد رابرتسون، مالكوم واترز و جان تاملينسون درخصوص اين دو رويكرد و عوامل گسترش آنها استوار است. نوع تحقيق به سبب بررسي مفهومي، اسنادي و به سبب بررسي نگرشهاي موجود در جامعه ايراني، كمي و بر مبناي پيمايش اجتماعي است. حجم نمونه 811 نفر و شيوه نمونهگيري، نمونهگيري طبقهبندي شده تناسبي(برحسب جنس) و در مراحل نهايي نمونهگيري تصادفي ساده و سيستماتيك است. يافتههاي پژوهش دلالت براين دارند كه، معيار اصلي در شناحت مفهوم جهانوطني سه اصل زميندوستي، نوعدوستي و مسئوليتپذيري در قبال جهان است، در حالي كه معيار و نقطه ثقل مفهوم جهانگرايي، مصرف و رويآرودن به آخرين ذائقههاي جهاني است. همچنين شواهده تجربي پژوهش دلالت بر بالابودن ميزان گرايش به جهانوطني و جهانگرايي در جامعه نمونه دارد. به استناد يافتههاي تجربي پژوهش ميتوان داوري كرد كه گزارههاي مشاهدهاي، صدق راهحلهاي بيان شده در پژوهش مبني بر رابطه ميزان مصرف رسانههاي نوين با ميزان گرايش به جهانوطني و جهانگرايي را تأييد ميكند.
چكيده لاتين :
This article is a sociological study of cosmopolitan and universalism approaches in Iranian society. The theoretical model of the research is based on Alrich Beck, Ronald Robertson, Malcolm Waters and John Tomlinson theories. Methodologically, this research is both documentary and quantitative study, based on a social survey. The samples were 811 people, selected on a (by gender) proportional classified sampling, while on the final stages, samples were selected on the basis of a simple and systematic random sampling. The empirical evidence of the research indicates that the tendency towards cosmopolitanism and universalism is high in the sample society. Based on the empirical findings of the research, it can be judged that the observational propositions confirm n towards cosmopolitanism and universalism.
عنوان نشريه :
جامعه پژوهي فرهنگي