مطالعه سبك‌هاي هويت و هوش‌هاي چندگانه و رابطه آن با كيفيت زندگي كاري زنان شاغل در دانشگاه يزد

مقدمه: افزايش كيفيت زندگي كاري زنان شاغل به عنوان نيروهاي مؤثر در تحقق اهداف سازمان‌ها اهميت خاصي دارد زيرا آن‌ها هم‌زمان عهده‌دار مسؤوليت‌هاي همسري، مادري و كارمندي هستند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه وضعيت سبك‌هاي هويت و هوش چندگانه و رابطه آن با كيفيت زندگي كاري زنان شاغل در دانشگاه يزد در سال 1397 انجام شد. روش بررسي: اين پژوهش از لحاظ روش گردآوري داده‌ها، توصيفي پيمايشي و از نظر هدف، بنيادي است. جامعه آماري پژوهش، شامل كليه كارمندان زن دانشگاه يزد (159 نفر) بود كه از بين آن‌ها بر مبناي جدول كرجسي و مورگان 120 نفر با روش نمونه‌گيري تصادفي ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌هاي سبك هويت برزونسكي، هوش چندگانه آرمسترانگ و كيفيت زندگي كاري والتون گردآوري و با استفاده از آزمون t تك نمونه‌اي، آزمون كاي اسكوئر، تحليل واريانس با اندازه‌گيري مكرر و آزمون بنفروني و ضريب همبستگي پيرسون تحليل شد. يافته‌ها: سبك هويت هنجاري سبك هويت غالب و هوش درون‌فردي بر انواع ديگر هوش زنان شاغل دانشگاه يزد غلبه داشت، كيفيت زندگي كاري زنان در حد متوسط بود. بين سبك‌هاي هويت با كيفيت زندگي كاري، رابطه‌اي وجود نداشت. از بين هوش‌هاي چندگانه، فقط هوش منطقي رياضي با كيفيت زندگي كاري، رابطه مثبت و معناداري داشت. نتيجه‌گيري: مديران سازمان‌ها، افراد داراي هويت اطلاعاتي و هنجاري را در اولويت استخدام قرار داده و فرصت‌هايي را براي استفاده از توانش‌هاي هوشي متفاوت كاركنان براي بهبود كيفيت كاري كاركنان و در نهايت افزايش بهره‌وري فراهم كنند.