عنوان مقاله :
سنجش فرهنگ سازماني و موانع اشتراك دانش با هدف طراحي زير ساخت اشتراك دانش: يك مطالعه موردي
عنوان به زبان ديگر :
Evaluating Barriers to Organizational Culture and Knowledge Sharing for Designing a Knowledge Sharing Infrastructure: a Case Study
پديد آورندگان :
ارسطو پور، شعله دانشگاه فردوسي مشهد - گروه علم اطلاعات و دانش شناسي، مشهد، ايران , كفاشان كاخكي، مجتبي دانشگاه فردوسي مشهد - گروه علم اطلاعات و دانش شناسي، مشهد، ايران , محمديان، زهرا دانشگاه فردوسي مشهد
كليدواژه :
فرهنگ سازماني , زيرساخت اشتراك دانش , اشتراك دانش , مديريت دانش , دانشگاه فردوسي مشهد
چكيده فارسي :
مقدمه: فرهنگ سازماني از اساسيترين زمينههاي تغيير و تحول در سازمان به شمار آمده و از جايگاه ويژهاي در مباحث مرتبط با مديريت دانش و رفتار سازماني برخوردار است. اشتراك دانش نيز بهعنوان عنصري حياتي و مهم براي سازمانها جهت گسترش خدمات يكپارچه، اشتراك منابع، تلاش در جهت ارتقاء يادگيري سازماني، خلاقيت و نوآوري مطرح شده است. از اينرو، مطالعه حاضر تلاش ميكند تا چگونگي وضعيت فرهنگ سازماني و اشتراك دانش در بين اعضاي هيئتعلمي و كاركنان بهعنوان مهمترين نيروي انساني در دانشگاه را بررسي و موانع آنرا مشخص سازد.
روششناسي: پژوهش حاضر از نظر هدف، كاربردي و نوع تحقيق بر حسب فرآيند عمليات، پيمايشيـتحليلي است. جامعه مورد مطالعه اين پژوهش را 63 نفر از اعضاي هيئتعلمي و كاركنان دانشكده علومتربيتي و روانشناسي دانشگاه فردوسي مشهد تشكيل داد. براي جمعآوري دادههاي مورد نياز اين پژوهش از دو پرسشنامه ساختيافته فرهنگ سازماني و موانع اشتراك دانش استفاده گرديد. همچنين، از آمارهاي مناسب توصيفي و تحليلي براي گزارش نتايج استفاده شد.
يافته ها: نتايج نشان داد كه خرده فرهنگهاي سازماني در جامعه مورد مطالعه تفاوت معناداري باهم داشته و به ترتيب سه فرهنگ بروكراتيك، مشاركتي و انطباقپذير در آن حاكم است. همچنين مؤلفههاي فرهنگ بروكراتيك نسبت به ساير خرده فرهنگها از رتبه بالاتري برخوردار بوده و بين موانع اشتراك دانش در جامعه مورد بررسي تفاوت وجود داشت. افزون بر اين، نتايج نشان داد كه عوامل انساني و راهبردهاي رهبري مهمترين گروههاي موانع اشتراك دانش در جامعه پژوهش بودند.
نتيجه: با در نظر گرفتن غلبه خرده فرهنگ بروكراتيك بر ساير خرده فرهنگها و با توجه به يافتههاي پژوهش به نظر ميرسد در صورت تمايل براي اشتراك دانش و راهاندازي زيرساختي مناسب اشتراك دانش در جامعه مورد مطالعه لازم است تا نگاهي ويژه به جايگاه عامل سوم يا همان حاميان اجرايي داشت.
چكيده لاتين :
Introduction: Organizational culture is considered of outmost importance in bringing change into an organization. It has a special influence on knowledge organization and organizational behavior. It helps organizations in enhancing integrated services, resource sharing, organizational learning and organizational creativity. Thus, this study aims at analyzing the status of the organizational culture from the knowledge sharing perspective among university staff and faculty members as an important capital.
Methodology: This study is categorized as an applied study which has been carried out using two questionnaires. One of these questionnaires dealt with organizational culture and the other dealt with the barriers to knowledge sharing. These questionnaires were distributed among 63 staff and faculty members of the Faculty of Education and Psychology at Ferdowsi University of Mashhad. Descriptive and inferential statistics were conducted in analyzing data.
Findings: The results show that there is a significant difference among subcultures of the population. It is also evident that bureaucratic, corporate, and flexibility are dominant among the population, respectively. Furthermore, human factors and the leadership are considered among the most important barriers of knowledge sharing.
Conclusion: Since the bureaucratic subculture is predominant among the population and according to the relationships identified between faculty members' subcultures and different barriers to the knowledge sharing, it is imperative to rely more often on leadership potentials and executive agents.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه كتابداري و اطلاع رساني