عنوان مقاله :
دو درسي كه از رشدي راشد آموختم
عنوان به زبان ديگر :
Two Lessons I Learned from Roshdi Rashed
پديد آورندگان :
شهشهاني، سياوش دانشگاه صنعتي شريف - دانشكدۀ رياضي، تهران، ايران
كليدواژه :
رشدي راشد , رياضيات يوناني , رياضيات دوره اسلامي
چكيده فارسي :
در ميان محققانِ دهههاي اخيرِ تاريخ علم دورۀ اسلامي رشدي راشد سهم بسزايي در مطالعۀ تاريخ رياضيات دورۀ اسلامي دارد. او در فعاليتهاي خود تلاش كرده است هم به كم و كيف آنچه در رياضيات اين دوره صورت گرفته است بپردازد و هم در بارۀ تأثير آن بر سير رياضيات جهان تحقيق كند. آنچه تحقيقات راشد را از تحقيقاتي كه پيش از او در اين باره انجام شدهاند متمايز ميكند يكي احاطۀ او به تاريخ رياضيات قبل و بعد است و ديگري توجه معرفتشناسانۀ او به فلسفهٔ كاري رياضيدانان دورۀ اسلامي است. در نتيجه آنچه راشد از پژوهش در رياضي اين دوره استخراج كرده است شكي باقي نميگذارد كه در رياضيات دورۀ تمدن اسلامي گامهاي مهم و ريشهاي برداشته شده كه از رياضيات دوران باستان بسيار فراتر ميرود و در واقع محرك وسرآغاز كار رياضيات اروپا از قرن چهاردهم و بهويژه از قرن شانزدهم ميلادي است.
در اين مقاله نشان داده ميشود كه كارهاي راشد ما را به ترديد در سه فرض مهم در تاريخ رياضيات فراميخواند. يكي اين كه سهم رياضيدانان دوران اسلامي جز حفظ بخشي از ميراث يوناني و تغييرات جزئي در آن نبوده است؛ ديگر فرض «اروپايي» بودن رياضيات دوران باستان؛ و سوّم اين فرض كه تجديد حيات علمي اروپا، بهويژه در رياضيات، ادامۀ مستقيم سنّت يوناني و اسكندراني است: سه فرض اصلي كه بيشتر تاريخهاي رياضيات بر آن استوارند.
چكيده لاتين :
Roshdi Rahed’s research into the history of science during the medieval Islamic period displays not only detailed insight into the methods and practices of the mathematicians of the period, but also a commanding knowledge of the evolution of mathematics before and after this era. His investigations leave little doubt that radical paradigmatic progress took place in mathematics during this period that paved the way for the developments in Europe beginning in the 14th and especially during the 16th century. We intend to show that Roshdi Rashed’s work casts serious doubt on the following three popular assumptions of Western historiography of the medieval Islamic period mathematics. One, that the main role of mathematicians of that epoch was the preservation of Greek mathematics and its transfer to Europe with little or no innovation. Two, that the mathematics of antiquity manifested a decidedly `European character.’ and third, that the mathematics of the Renaissance was a direct continuation of the traditions of Greek and Alexandrian mathematics.