مقايسه اثربخشي مشاوره معنوي مبتني بر مدل قلب سليم با آموزش ذهن ‌آگاهي بر كيفيت زندگي زنان مبتلا به سرطان پستان

مقدمه: كاهش كيفيت زندگي بيماران سرطاني، نيازمند مداخلات كل نگر و جامعه نگر است. اين مطالعه با هدف مقايسه اثربخشي مشاوره معنوي مبتني برمدل قلب سليم و آموزش ذهن آگاهي بر كيفيت زندگي زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش بررسي: اين كار آزمايي باليني، با دو گروه آزمايش، براي زنان مبتلا به سرطان پستان #160;بيمارستان بقيه الله تهران انجام شد. 30 بيمار داوطلب واجد شرايط، وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفي در دو گروه آزمايشي تخصيص يافتند. مداخله هاي مشاوره معنوي و آموزش ذهن آگاهي به مدت 8 جلسه 30 تا 45 دقيقه اي چهره به چهره انجام گرفت. پرسشنامه كيفيت زندگي در دو نوبت قبل و بعد از مداخله توسط آزمودني ها تكميل گرديد. داده ها در برنامه نرم افزاري #160;SPSS 2.0 وارد شدند. به دليل عدم برقراري مفروض توزيع نرمال، از آزمون ناپارامتري ويلكاكسون جهت مقايسه نتايج قبل و بعد از مداخله در هر گروه استفاده گرديد. به منظور مقايسه دو روش مداخله در پس آزمون، پس از محاسبه تفاوت كيفيت زندگي هر شركت كننده (قبل و بعد از مداخله مربوطه)، از آزمون مان ويتني جهت مقايسه تاثير دو نوع مداخله بر كيفيت زندگي بيماران استفاده شد. يافته #173;ها: آزمون ويلكاكسون نشان داد كه هر دو مداخله بر كيفيت زندگي موثر بودند (0/001 #62;P) ولي در زير مقياس ها در برخي از ابعاد تفاوت مشاهده شد. آزمون منويتني نشان داد كه مشاوره معنوي تاثير بيشتري نسبت به ذهن #173;آگاهي بر افزايش كيفيت زندگي بيماران داشت (0/001 #62;P). نتيجه گيري: با توجه به تاثير بيشتر مشاوره معنوي، در مقايسه با آموزش ذهن #173;آگاهي، استفاده از معنويت درماني در درمان بيماران سرطاني جهت تقويت توان سازگاري، كاهش ديسترس هاي معنوي و افزايش كيفيت زندگي بيماران توصيه مي شود.