كاهش وابستگي آمريكا به واردات نفت و گاز، پيامدهاي آن بر سياست‌هاي اين كشور در نظام بين‌الملل

اين مقاله قصد دارد ابتدا اهميت استقلال نفتي ايالات متحده و پيامدهاي آن بر استراتژي خارجي ايالات متحده در سياست بين الملل را توضيح دهد. ثانياً ، پيامدهاي اين سياست انرژي بر سياست خارجي ايالات متحده در زمينه سيستم بين المللي مورد بررسي قرار مي‌گيرد. فرضيه پرداختن به اين سوالات، با استفاده از نظريه نو واقع‌‌گرايي مطرح شده است. بر اين اساس، به دنبال استقلال نفتي دولت ايالات متحده، آسيب پذيري اين كشور در برابر تحولات ژئوپليتيك مناطق نفت‌‌خيز، به ويژه خاورميانه و شمال آفريقا كاهش يافته و برتري ايالات متحده در رقابت با قدرت‌‌هايي مانند چين و روسيه تقويت شده است. در اين راستا، اعمال تحريم‌‌هاي اقتصادي عليه توليدكنندگان بزرگ نفت جهان مانند روسيه، ايران و ونزوئلا، ايجاد جنگ تجاري با چين، تشديد درگيري‌‌هاي اجتماعي و جنگ در خاورميانه و اعمال فشار بر اوپك براي تصميم‌‌گيري به نفع نفت شيل بيشتر توليد نفت يكي از مهمترين اجزاي سياست خارجي ايالات متحده در جهت دستيابي به استقلال نفت است. بر مبناي روش تحليل نو واقع‌‌گرايانه، منابع انرژي، عناصر مهم براي قدرت دولت به حساب مي‌‌آيند به گونه‌‌اي كه هر اندازه يك دولت داراي منابع بيشتري باشد از قدرت و امنيت بيشتري برخوردار خواهد بود. نتايج اين مطالعه نشان مي‌دهد كه تلاش ايالات متحده براي بهره برداري از منابع غيرمتعارف نفت و گاز از طريق انقلاب تكنولوژيكي در چارچوب استراتژي خودكفايي در توليد انرژي براي به حداكثر رساندن قدرت و امنيت و كاهش آسيب پذيريهاي ژئوپليتيكي در جهت حفظ هژموني كشور در سيستم بين المللي است. با افزايش توليد نفت و گاز در ايالات متحده، وابستگي اقتصادي و سياسي آن به ساير مناطق و كشورها كاهش يافته و اين كشور توانسته است آسيب پذيري‌هاي خود را در طراحي و پيشبرد سياست‌‌هاي هژمونيك كاهش دهد. طبقه بندي JEL: F5, F50, F51, F52, F68 كليد واژه‌ها: ايالات متحده آمريكا، انقلاب تكنولوژيكي، نو واقع‌‌گرايي، وابستگي، واردات نفت و گاز.