دلايل شكلگيري كار كودك از منظر فعالان اين حوزه؛ مطالعه‌اي كيفي در شهر يزد

مقدمه: موضوع كار كودك، مساله بسياري از كشورهاي در حال توسعه است. مساله كار كودك در ايران نيز يك پديده اجتماعي است كه به دلايل متعددي روي مي‌دهد. از اين‌رو هدف پژوهش حاضر، بررسي دلايل شكل‌گيري كار كودك از نظر فعالان اين حوزه در شهر يزد است. روش: راهبرد مورد استفاده پژوهش، روش نظريه زمينه‌اي بود كه با كدگذاري باز، محوري و انتخابي داده‌ها تحليل شد. ده نفر از فعالان حوزه كار كودك در شهر يزد با نمونه‌گيري هدفمند و با معيار اشباع، مورد مصاحبه نيمه‌ساختاريافته قرار گرفتند. نتايج: تحقيق به برساخت پنج مقوله اصلي تحت عناوين؛ فقر، تزلزل چندگانه، تعامل دوسويه، وابستگي و فراگيري پرچالش انجاميد و مدل پارادايمي نيز براساس مفاهيم استخراج شده تدوين گرديد. بحث و نتيجه‌گيري: به‌نظر مي‌رسد در اجراي طرح‌هايي به‌منظور كنترل كار كودك، به سطوح اول و دوم توانبخشي لازم است توجه بيشتري شود. همچنين برنامه‌ريزي‌هاي دقيقتري در بحث آموزشي براي كودكان كار علي‌الخصوص كودكان كار مهاجر در نظر گرفته شود تا با تدابيري ويژه ميزان يادگيري آنان ارتقا يابد. در بعد اجتماعي، رواني و بهبود روابط كودك با جامعه و خانواده نيز اقدامات جدي‌تري صورت پذيرد و درنهايت، كودكان كار مهاجر را نسبت به فرهنگ شهر مقصد آگاه‌تر كرد تا ميزان سردرگمي آنان در بدو ورود تقليل يابد. در همين راستا، به جامعه نيز نسبت به تفاوت‌هاي فرهنگي آنان آگاهي‌رساني‌هايي داده شود.