عنوان مقاله :
مبناي «محبت» در نظريه انسانشناسي علامه طباطبايي و دلالتهاي اجتماعي آن
پديد آورندگان :
فقيه ايماني ، محمدرضا دانشگاه امام صادق(ع) , كريمي بنادكوكي ، محمود دانشگاه امام صادق(ع) - گروه علوم قرآن و حديث , ايزدي ، مهدي دانشگاه امام صادق(ع) - گروه علوم قرآن و حديث
كليدواژه :
مباني انسان شناسي , مبناي «محبت» , علوم انساني اسلامي , علامه طباطبايي , دلالتهاي اجتماعي
چكيده فارسي :
از جمله چالش هاي مهمي كه بهطور جدي گريبان گير علوم اجتماعي است، ابتناي اين علوم بر مجموعه اي از مباني است كه نه تنها با تفكر الهي زاويه دارد؛ بلكه در برخي از موارد در مقابل آن قرار گرفته و همين امر سبب شده كه اين علوم در يك پارادايم غيرالهي به حل مسائل جامعه بپردازند. در ميان حوزه هاي مختلف مباني، «مباني انسان شناسي» يك مكتب كه به ترسيم سيماي انسان در نگاه آن مكتب مي پردازد، از جايگاه ويژه اي برخوردار است به گونه اي كه توجه به آن مي تواند مسير يك علم را بهطور كلي تغيير دهد. علامه طباطبايي از جمله متفكراني است كه نظريه هاي بديعي را در اين حوزه ارائه كرده است و در اين ميان تأكيد ويژه اي بر روي «مبناي محبت» دارد. در اين پژوهش تلاش شده با روش توصيفي – تحليلي، به تبيين و تحليل مبناي محبت در نظام وجودي انسان بهعنوان يكي از مباني انسان شناسي پرداخته و برخي از دلالت هاي اجتماعي تسري اين مبنا در حوزه مسائل اجتماعي را در آثار علامه طباطبايي مورد بررسي قرار دهيم. از جمله اين دلالت ها مي توان به «عبور از «نفع شخصي» در پرتو حركت حبي»، «توسعه ذات و تحقق «من شامل جمع»»، عبور از مرز «استخدام گري» و حركت به سمت نظام «ولايت» اشاره نمود.
عنوان نشريه :
مطالعات قرآن و حديث
عنوان نشريه :
مطالعات قرآن و حديث