فلسفه متافيزيك نزد كانت و علامه طباطبايي

The metaphysical philosophy of Kant and Allame Tabatabai

وجود بحران هاي علمي هر عصر، متفكران را با چالش هاي جدي مواجه مي كند و هر متفكري بر اساس فهم از مسايل علمي و داشته هاي علمي خود، به نوعي سعي در حل بحران و رساندن علم به ساحل امن يقين را دارد.وجود مسايل جديد و تعارضات در علم و دين و فلسفه، ايمانويل كانت و علامه طباطبايي را بر آن داشت تا نگاه دوباره و جدي تري به اين معضلات علمي و سعي در حل بحران هاي موجود داشته باشند. و هر دو متفكر به نوعي جواب معضلات زمان خود را در رويارويي دوباره با متافيزيك ديدند. كانت با تصور و تعريفي كه از متافيزيك سنتي داشت، متافيزيك موجود را نتوانست به عنوان يك علم يقين بخش قبول كند و متافيزيك سنتي را از ليست علوم پاك كرد.علامه بر عكس وي، با تصور و تعريفي كه از متافيزيك سنتي داشت؛ متافيزيك را علمي يقيني پنداشت به طوري كه يقيني بودن ساير علوم هم در سايه وجود و امكان تحقق متافيزيك ميسر بود.در مقاله حاضر فلسفه متافيزيك از نگاه هر دو انديشمند از جهات مختلف مثل تعريف متافيزيك سنتي و روش آن و همچنين كيفيت گزاره هاي آن و نسبتش با ساير علوم، بررسي خواهد تا روشن گردد چرا در قبال سوالات يكسان، هر كدام راه متفاوتي را پيمودند. و در نهايت به اين نتيجه مي رسد كه متافيزيكي كه به دست اين دو متفكر رسيده از مبنا متفاوت بوده است، كه باعث پيموده شدن دو راه متفاوت شده است.

The existence of scientific crises of every age challenges the thinkers with serious challenges, and each thinker, on the basis of understanding his scientific and scientific issues, is somehow trying to solve a crisis and bring science to a secure safe beach. The emergence of new problems and conflicts in science, religion, and philosophy led Immanuel Kant and Allamah Tabatabai to take a fresh and more serious look at these scientific problems and try to solve existing crises. an‎d both thinkers saw some sort of solution to their time problems in reoccurring with metaphysics. Kant, in the traditional metaphysics conception and definition, could not accept the existing metaphysics as a certainty piece of science, and erased the traditional metaphysics from the science list. Allameh, on the contrary, conceived metaphysics as a scientific science, with the notion and definition of traditional metaphysics, so that the certainty of other sciences was possible in the light of the existence and possibility of realization of metaphysics. In the present paper, the metaphysical philosophy will examine the views of both thinkers in a variety of ways, such as the definition of traditional metaphysics and its method, as well as the quality of its propositions and its relation to other sciences, to explain why each and every one has gone a different way to the same questions. It ultimately concludes that the metaphysics reached by these two thinkers has been different from the foundation, which has led to two different ways.