كليدواژه :
توانمندسازي كاركنان , مديريت مشاركتي , تصميم گيري گروهي , مشاركت , نظام پذيرش و بررسي پيشنهادها , پويايي گروهي , تفكر تيمي
چكيده فارسي :
شايد در سالهاي 77 و 78 كه شروع اجراي نظام مديريت مشاركتي در دستگاه هاي دولتي ايران بودم، مثل امروز به اهميت و حساسيت جايگاه اين نوع مديريت در نظام مديريت كشور پينبرده بوديم، اما به مرور زمان و مطالعه بيشتر و تامل و تعمق دربارهي "مديريت تغيير" جايگاه و نقش "مديريت مشاركتي" بعنوان راه كاري علمي، مفيد و سازنده بيشتر هويدا شد.
زماني كه در حال آموزش "مديريت زمان[1]" و استفاده بهينه از وقت هستيم "مديريت مشاركتي" يك راه كار عمده است. در بحث "مديريت استرس جامع[2]" باز هم اعتقاد به نظرات كاركنان و مشاركت آنان به عنوان ركن اساسي مطرح ميشود."مديريت مشاركتي" پايه اساسي"مديريت فرهنگ سازماني[3]" را تشكيل ميدهد.
در مقوله"كيفيت[4]" و "مديريت كيفيت جامع[5]" تاكيد بر "مديريت مشاركتي" بعنوان ركن بحث كيفيت مطرح است و "توانمندسازي كاركنان[6]" در نوشتههاي مديريت همان مديريت مشاركتي است و اذهان اكثريت قريب به اتفاق در خصوص اين نوع مديريت همان مديريت مشاركتي بعنوان نهايت و اوج تفكر سيستم مديريت است.
مشاركت دادن كاركنان در تصميمگيريها و گسترش فرهنگ تصميمگيري گروهي و جمعي از پايههاي اساسي نظام مديريت است و ارتباط بين مديريت مشاركتي و افزايش بهرهوري سازماني، غير قابل ترديد است و در نهايت آنكه در نظام و فرهنگ مديريت مقولهاي مهمتر از مديريت مشاركت جو، وجود ندارد.