تحليل مقايسه اي عدالت اجتماعي در عملكرد دولت سازندگي و دولت عدالت محور

Comparative analysis of social justice in the performance of constructive government and justice-oriented government

تحليل مقايسه اي عدالت اجتماعي در عملكرد دولت سازندگي و دولت عدالت محورچكيده:هدف اين پژوهش ، بررسي و تحليل عدالت اجتماعي در دولت هاي هاشمي رفسنجاني و احمدي نژاد است . مبناي بررسي و تحليل در اين پژوهش شامل سخنراني هاي روساي جمهور، لوايح اصلي تنظيمي دو دولت، گزارش هاي رسمي دولتي و اقدامات اجرايي دولت هاي مورد بررسي مي باشد . پرسش اصلي اين است كه وجوه تشابه و تفاوت عدالت اجتماعي در عملكرد دولت سازندگي و دولت عدالت محور چه بوده است؟اين مقاله بر اين فرض استوار است كه عدالت اجتماعي مسئله اصلي بوده ،اما تعريف و مصاديق آن متفاوت بوده است. در اين مقاله با استفاده از روش تحليل مقايسه اي تلاش شده با تاكيد بر اهميت عدالت در نظام جمهوري اسلامي ايران،عدالت در تيوري و عمل دردولت هاي هاشمي و احمدي نژاد مورد بررسي و واكاوي قرارگرفته است.يافته هاي اين مقاله نشان داده است كه علي رغم تلاش اين دولت ها جهت تحقق عدالت اجتماعي،تعريف و مصاديق عدالت از ديدگاه آنها متفاوت بوده ،هاشمي «رشد اقتصادي» را كانون نظريه عدالت خود مي داند،احمدي نژاد «بر توزيع عادلانه فرصت ها و امكانات براي همه» تاكيد دارد.دولت هاي مذكور اگر چه تلاش نمودند در برنامه هاي توسعه اي و عملكرد خود به موضوع عدالت اجتماعي بپردازند،اما در هريك از دولت هاي مذكور از عدالت برداشتي مناسب با روح عملكردي آن دولت صورت گرفته و نمود يافته است.

The purpose of this study is to study and analyze social justice in the governments of Hashemi Rafsanjani and Ahmadinejad. The basis of review and analysis in this study includes speeches of presidents, the main regulatory bills of the two governments, official government reports and executive actions of the governments under review. The main question is what are the similarities and differences between social justice in the performance of the constructive government and the justice-oriented government? This article is based on the assumption that social justice was the main issue, but its definition and examples were different. In this article, using the method of comparative analysis with emphasis on the importance of justice in the system of the Islamic Republic of Iran, justice in theory and practice in the Hashemi and Ahmadinejad governments has been studied and analyzed. The findings of this article show that Ali Despite the efforts of these governments to achieve social justice, the definition and examples of justice are different from their point of view. Hashemi considers “economic growth” as the center of his theory of justice, Ahmadinejad emphasizes “fair distribution of opportunities and facilities for all.” Although the above-mentioned organizations tried to address the issue of social justice in their development and performance programs, but in each of the mentioned governments, a proper perception of justice has been done and reflected in the functional spirit of that government.