عنوان مقاله :
ديدگاهها و نظريات آمريكا در جنگ با افغانستان (2001) با تطبيق در دو مقطع زماني قبل و بعدازآن
پديد آورندگان :
رحيم صفوي ، يحيي دانشگاه جامع امام حسين , آرياپور ، محسن دانشگاه امام حسين , قاصدنظاميان ، جواد دانشگاه عالي دفاع ملي , سوراني ، علي دانشگاه عالي دفاع ملي , محمودي ، ساسان دانشگاه عالي دفاع ملي , وكيليان زند ، علي دانشگاه عالي دفاع ملي
كليدواژه :
پارادايم , افغانستان , گفتمان , جنگ افغانستان , آمريكا
چكيده فارسي :
پس از جنگ جهاني دوم، آمريكا با تعريف كمونيسم بهعنوان ايدئولوژي مخالف ليبراليسم، اتحاد جماهير شوروي را بهعنوان مبلّغ اين تفكر بهعنوان دشمن خود معرفي نمود و اين مطلب، جهت دهنده اصلي در سياست خارجي آمريكا گرديد. در دهه 1990 برخي از متفكران آمريكايي اسلام راديكال را دشمن اصلي آمريكا معرفي نمودند و برخي سخن از پايان تاريخ و برخي نيز جنگ تمدنها را مطرح ساختند، ولي هيچكدام از اين مسائل نتوانست بهاندازه حادثه 11 سپتامبر در اين راستا الهامبخش باشد. تيم نو محافظهكار جرج بوش با استفاده از اين حوادث، تروريسم را جايگزين كمونيسم دوران جنگ سرد نمود و توانست با جنگ در افغانستان و عراق، اهداف كلان خود در قالب طرح خاورميانه بزرگ را پيش ببرند. اين تحقيق در تلاش است تا به اين سؤال پاسخ دهد كه ديدگاهها و نظريات آمريكا در جنگ با افغانستان با تطبيق در دو مقطع زماني قبل و بعدازآن چه بوده است؟ نوع تحقيق كاربردي توسعهاي و با حجم نمونه 20 نفر بهصورت تمام شمار و هدفمند انجامشده است. براي دستيابي به ديدگاههاي (پارادايم) آمريكا با استفاده از آمار و پارامترهاي توصيفي (آزمون كاي دو) به تأييد عوامل احصاء شده اقدام و ساير دادههاي كيفي از طريق جلسات خبرگي و مصاحبههاي عميق ساختاريافته مورد تجزيهوتحليل قرارگرفته است. جلوگيري از همگرايي و ائتلاف كشورهايي مانند روسيه، هند، ايران و چين، اضمحلال نيروهاي مجاهدين و احزاب مطرح در افغانستان و خلع سلاح تدريجي آنان و جايگزين نمودن ارتش ملي آموزشديده توسط آمريكا و متحدين آن، گسترش ناتو به شرق و مستقر نمودن يك دولت دستنشانده غرب ازجمله نتايج اين پژوهش است.
عنوان نشريه :
مطالعات دفاعي استراتژيك
عنوان نشريه :
مطالعات دفاعي استراتژيك