پديد آورندگان :
دانش نيا، محمد داﻧﺸـﮕﺎه ﺷـﯿﺮاز - داﻧﺸﮑﺪه اﻗﺘﺼﺎد، ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ و ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺷـﯿﺮاز، اﯾـﺮان , صمدي، علي حسين داﻧﺸـﮕﺎه ﺷـﯿﺮاز - داﻧﺸﮑﺪه اﻗﺘﺼﺎد، ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ و ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺷـﯿﺮاز، اﯾـﺮان , هاديان، ابراهيم داﻧﺸـﮕﺎه ﺷـﯿﺮاز - داﻧﺸﮑﺪه اﻗﺘﺼﺎد، ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ و ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺷـﯿﺮاز، اﯾـﺮان , مرزبان، حسين داﻧﺸـﮕﺎه ﺷـﯿﺮاز - داﻧﺸﮑﺪه اﻗﺘﺼﺎد، ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ و ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺷـﯿﺮاز، اﯾـﺮان
كليدواژه :
ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ , ﻧﻘـﺶ دوﻟـﺖ , اﻟﮕـﻮي ﻧﻈﺮﯾـﻪ زﻣﯿﻨـﻪاي , ايران , اﻟﮕـﻮي ﻣﻌـﺎدﻻت ساختاري
چكيده فارسي :
اين مقاله به بررسي موانع نهادي و اقتصادي توسعه كارآفريني در ايران و نقش دولت در تعديل آن‌ها پرداخته است. براي اين منظور، ابتدا با استفاده از نظريه زمينه‌اي روابط بين متغيرها مورد بررسي و سپس با استفاده از سيستم معادلات ساختاري به برآورد الگو و آزمون فرضيه ها پرداخته شده است. نتايج الگوي نظريه زمينه‌اي نشان داد كه مجموعاً 27 مفهوم اصلي مي‌تواند به عنوان موانع توسعه‌ي كارآفريني در ايران بيان شود؛ به‌طوريكه 10 مفهوم محيط سياسي، فرهنگي، حقوقي، آموزشي، فناوري، ساختار دولت، اقتصادكلان، محيط مالي، محيط جغرافيايي و ساختار توليد شرايط علّي هستند و با دو مقوله‌ي عوامل نهادي و اقتصادي دسته بندي شدند. 7 مفهوم كارآمدي، فرصت‌طلبي، خلاقيت، ريسك‌پذيري، نياز به موفقيت، تمايل به استقلال و قدرت طلبي كارآفرينان با مقوله‌ي ويژگي‌هاي كارآفرينان، شرايط زمينه‌اي عدم توسعه‌ي كارآفريني تشخيص داده شدند. علاوه براين، 7 مفهوم ايجاد بستر قانوني، ترسيم خط‌مشي‌هاي ويژه، توسعه‌ي زيرساخت‌ها، فرهنگ‌سازي، ارائه‌ي خدمات ويژه، ارتباط با صنعت و كمك‌هاي مالي، با مقوله‌ي نقش دولت و به عنوان شرايط مداخله‌گر عدم توسعه‌ي كارآفريني و در نهايت، 3 مفهوم كاهش رشد اقتصادي، افزايش فقر و نابرابري درآمدي و كاهش نرخ اشتغال، پيامدهاي عدم توسعه‌ي كارآفريني در ايران شناخته شدند. نتايج الگوي معادلات ساختاري نشان داد كه دولت مي تواند نقش تعديل‌گر معناداري بين شرايط علّي (موانع نهادي و اقتصادي) و عدم توسعه‌ي كارآفريني در ايران داشته باشد؛ هر چند خود دولت باعث افزايش اثر منفي موانع نهادي و اقتصادي بر عدم توسعه كارآفريني شده است.
چكيده لاتين :
This paper examines the institutional and economic barriers to entrepreneurship development in Iran and the role of government in moderating them. For this purpose, first, using the grounded theory model the relationships between the variables are examined and then, using a Structural Equation Modeling technique, the model is estimated and the hypotheses are tested. The results of the grounded theory model showed that a total of 27 main concepts can be mentioned as obstacles to entrepreneurship development in Iran. Thus, the 10 concepts of political, cultural, legal, educational, technological environment, government structure, macroeconomics, financial environment, geographical environment and production structure are causal conditions that are under two categories of institutional and economic factors. 7 concepts of efficiency, opportunity, creativity, risk-taking, need for success, desire for independence and power-seeking Entrepreneurs under the category of characteristics of entrepreneurs are the underlying conditions of entrepreneurship development. In addition, 7 concepts of creating a legal framework, drawing special policies, infrastructure development, culture building, providing special services, industry relations and financial aid, under the category of government role, conditions of intervention of the lack of entrepreneurship development and finally, the three concepts of reducing economic growth, increasing poverty and income inequality and reducing the employment rate are the consequences of lack of entrepreneurship development in Iran. The results of structural equation modeling showed that the government can play a significant moderating role between causal conditions (institutional and economic barriers) and lack of entrepreneurship development in Iran and increase the positive effect of institutional and economic barriers on lack of entrepreneurship development.
