مقايسه و نقد ديدگاه‌هاي جان شلنبرگ و پاسكال دربارۀ مسئلۀ اختفاي الهي

A Critical and Comparative Study of John Schellenberg and Blaise Pascal’s Views on the Problem of Divine Hiddenness

نظريه اختفاي الهي ديدگاهي است كه مدعي است خداوند دلايل كافي براي شناخت خود را در اختيار انسان‌ها قرار نداده است. از نظر شلنبرگ اختفاي الهي اثبات مي‌كند كه خدايي وجود ندارد چون اگر وجود داشت دلايل كافي براي شناخت خود را در اختيار انسان‌ها قرار مي‌داد، در حالي‌كه چنين نكرده است. اما از نظر پاسكال اختفاي الهي به دليل تأثيرات مثبتي كه بر باطن انسان‌ها دارد براي خداباوري لازم و ضروري مي‌باشد. نتايجي كه از بررسي‌هاي انجام شده در اين مقاله و مقايسه ديدگاه‌هاي اين دو فيلسوف به‌دست مي‌آيد اين است كه دلايل پاسكال نمي‌تواند ضرورت اختفاي الهي را توجيه كند. در عين حال استدلال شلنبرگ بر مبناي اختفاي الهي قابل پاسخگويي توسط خداباوران بوده و نمي‌تواند الحاد را توجيه كند.

Based on the theory of “divine hiddenness”, God has not given human beings sufficient reasons to know Him. According to Schellenberg, divine hiddenness indicates that there is no god, because if there were, he would give humans sufficient reasons to know Him, but he did not. However, according to Pascal, divine hiddenness is necessary for theism because of the positive effects it has on human beings’ life. Our findings of the comparison of the two philosophers’ views are that Pascal's reasons cannot justify the necessity of divine hiddenness. At the same time, Schellenberg's argument based on the divine hiddenness can be answered by theists and cannot justify atheism.