نوع‌شناسي بازنمايي عشق در رمان‌هاي نوجوان فرهاد حسن‌زاده براساس الگوي رابرت استرنبرگ (مطالعه‌ي موردي رمان‌هاي اين وبلاگ واگذار مي‌شود و عقرب‌هاي كشتي بمبك)

نوع‌شناسي بازنمايي عشق در رمان‌هاي نوجوان فرهاد حسن‌زاده براساس الگوي رابرت استرنبرگ (مطالعه‌ي موردي رمان‌هاي اين وبلاگ واگذار مي‌شود و عقرب‌هاي كشتي بمبك) چكيدهدوران نوجواني به‌دليل تغييرات چشم‌گيري كه از نظر مسائل جنسي، عاطفي و شناختي در فرد پديدار مي‌شود، دوره‌اي مهم از زندگي به‌ شمار مي‌آيد. تغييرات هورموني، تكميل اندام‌هاي جنسي و دگرگوني‌هاي ظاهري، شرايط ويژه‌اي را رقم مي‌زند كه افزايش ميزان حساسيت و آسيب‌پذيري نوجوان را در پي دارد. ارائه‌ي آگاهي‌هاي لازم از سوي والدين و متوليان امور نوجوانان باعث كاهش خطرات و لغزش‌هاي احتمالي در اين دوره مي‌شود. عشق از آن‌ دسته عواطفي است كه در اين دوران پديدار مي‌شود و به‌سرعت تبديل به يكي از اصلي‌ترين دغدغه‌هاي نوجوان مي‌گردد. شيوه‌‌ي بازتاب عشق در رمان‌هايي كه براي مخاطب نوجوان نوشته مي‌شود، مي‌تواند در زمينه‌ي آشنايي نوجوانان با اين احساس و مديريت درست آن، اثرگذار باشد. فرهاد حسن‌زاده از نويسندگاني است كه در آثار خود به اين مهم پرداخته است. در اين پژوهش نحوه‌ي انعكاس اين مفهوم در آثار اين نويسنده با‌توجه‌به الگوي رابرت استرنبرگ از عشق و تقسيم‌بندي هشت‌گانه‌ي او از اين مقوله به‌شيوه‌ي توصيفي‌تحليلي بررسي شده است. نتايج نشان مي‌دهد كه به‌جز يك ارتباط از نوع كامل، عشق‌هاي يك‌طرفه كه در يكي از طرفين به حالت نبود عشق و طرف ديگر به‌شكل عشق ابلهانه نمودار مي‌شود، در كنار عشق از دو نوع رمانتيك و دلباختگي در هر دو داستان فرهاد حسن‌زاده نمود بيشتري دارند.واژه‌هاي كليدي: الگوي رابرت استرنبرگ، بلوغ جنسي، بلوغ عاطفي، رمان نوجوان، عشق.