تحليل تميز خوشه هاي صنايع غذايي بر اساس مؤلفه هاي اقتصاد دايره اي

در چند سال اخير، مهم ترين فلسفۀ مورد توافق سازمان ها، ايجاد توأمان ارزش اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي در قالب مفهوم مديريت پايدار بوده است. اقتصاد دايره اي، مفهوم نوين در جهت احصاء مديريت پايدار سازما ن ها مي باشد. هدف اصلي اين پژوهش، ارائه تابع تميز خوشه هاي صنايع غذايي براساس مؤلفه هاي اقتصاد دايره اي است. اين پژوهش، از نظر هدف، كاربردي و از بعد روش و ماهيت، توصيفي از نوع پيمايشي است. جامعه آماري اين مطالعه، شامل صنايع غذايي فعّال در استان بوشهر است كه به دليل محدود بودن حجم جامعه، كل شان به عنوان اعضاي نمونه انتخاب گرديدند. اين پژوهش، در نيمه دوم سال 1399 انجام شده و ابزار جمع آوري داده هاي آن، پرسشنامۀ محقق ساخته است كه روايي آن، با روش تحليل محتوا و پايايي آن نيز با روش آلفاي كرونباخ بررسي و تأييد گرديد. در اين پژوهش، ابتدا با مطالعه و مداقۀ مباني نظري و پيشينه تجربي، مؤلفۀ مؤثر در اقتصاد دايره اي شناسايي شدند. سپس، با به كارگيري الگوريتم كاي ميانگين، خوشه بندي صنايع غذايي منتخب انجام گرفت. نتايج نشان داد كه صنايع غذايي از حيث عمل به مؤلفه هاي اقتصاد دايره اي، در دو خوشۀ صنعتي با عملكرد »دايره اي « و »خطّي « قرار دارند. پيشنهاد مي گردد، مديران خوشه صنعتي خطي، جهت گذار به اقتصاد دايره اي، بر پياده سازي اقدام هاي بهينه سازي مصرف انرژي، مديريت مصرف آب و فروش مواد قابل بازيافت، توجه بيشتري داشته باشند. اين پژوهش از حيث بسط مفهوم نظري اقتصاد دايره اي و كاربردي سازي آن در بهبود عملكرد صنايع غذايي، داراي نوآوري است.