عنوان مقاله :
«باستانشناسي» و «توسعۀ پايدار»: تأويلِ بينامتني
پديد آورندگان :
مصدقياميني ، فرشيد پژوهشگاه ميراثفرهنگي و گردشگري - پژوهشكدۀ باستانشناسي - گروه تاريخي
كليدواژه :
باستانشناسي , توسعۀ پايدار , فروكاستگرايي , خوانش بينامتني , ادراك تأويلي
چكيده فارسي :
با وجود تفاوت هاي مشهودي كه در موضوع، بينش، روش و بازده پژوهش هاي باستان شناختي و پروژه هاي عمراني يا طرح هاي توسعه سراغ داريم و اصولاً به رغم تباين هاي آشكاري كه ميان مباني و مبادي، اسم و رسم، ذات و عَرَض و خط و جهت آن ها مي توان برشمرد، شباهت هاي بارزي را هم از لحاظ جستارهاي نظري و عملي، كار گروهي، سازمان و سازماندهي، طراحي و برنامه ريزي، آماد و پشتيباني، بحث و داوري، خاستگاه هاي حاكميتي، قرار هاي ملّي، الگوهاي فراملّي، سرآغازهاي اداري، روندهاي مديريتي، نگرش هاي تخصص محور، پايبندي هاي كارشناختي و بهره برداري هاي عمومي از اين دو رويكرد پيشين پژوهانه و تحول خواهانه مي توان بازگفت. به نظر مي رسد ارزيابي ناهمگوني ها و مقايسۀ همانندي ها ميان توسعه گري و باستان شناسي و تأويل اندركنش هايشان در پرتو ديدگاهي بينامتني چارچوبي نظري و سندي راهبردي را براي بررسي روشمندِ راهكارهاي همكنش ساز ميان باستان شناسي و توسعۀ پايدار فراهم كند. در وراي جبرِ مقررات، حكم آيين نامه ها و الزام بخشنامه ها و به طور كلي جدا از ايجادها و ايجاب ها، به منظور انگيزش شخصي و پويايي سيستمي بايد به درك اصول و مفاهيم، شناختِ روش ها و كنش ها و مشاهدۀ پيامدها و دستاوردها روي آورد و اقناع و ترغيب را اگر نه جايگزين مصوبه ها، دست كم مكمل تصميم سازي ها و تصميم گيري ها قرار داد. با چنين ديدگاهي و باتوجه تلويحي به سرزمين و جامعۀ ايراني، اين مقاله به خوانش تحليليِ معنا، مضمون و دلالت هاي توسعه پايدار و باستان شناسي و بازتاب استنباطي تفسيري درون مايه و قصد و آهنگ اين دو و نسبت و اهميت دو رويكرد مبتني بر بهينه سازي مطلوب هاي حال و آينده و شناخت هويت و حفاظت آثار گذشته در قاب هندسۀ فرهنگ، جبر تحول و رياضي عمران مي پردازد.
عنوان نشريه :
مطالعات باستان شناسي پارسه
عنوان نشريه :
مطالعات باستان شناسي پارسه