عنوان مقاله :
درآمدي بر روششناسي تاريخ؛ دنياي مدرن و پس از آن
پديد آورندگان :
نورائي ، مرتضي دانشگاه اصفهان
كليدواژه :
مدرن , پسامدرن , تاريخنگاري , تاريخ نگري
چكيده فارسي :
چرخش ضرورت هاي اجتماعي از ميانۀ قرن 19، به دگرگوني هايي اساسي در تاريخ نگري و تاريخ نگاري انجاميد. شتاب اين تغييرات در گذار از سدۀ 20 در سه پارادايم اساسي، قابليت تعريف و سازماندهي يافت. برخي از مورخان معتقدند: در روند بازيابي گذشته، مي توان آن را كموبيش بازسازي كرد (reConstruction). برخي گفته اند: چنين كاري از نظر حجم و شمار رخدادها ميسر نيست. به اين دليل كار مورخ بهنوعي ساختن (Construction) با الهام گيري از گذشته است. الهامي كه گاه با گفتمان هاي حال يا آينده مرتبط است و در بهترين شرايط به اصل واقعه نزديك است. چنين زمينه اي اسباب كلان نظريه نگاري total explanation history) (در تاريخ و نفوذ ايدئولوژي به عرصۀ تاريخ نگاري را فراهم ساخته است. گروه سوم بر مبناي همان ترديد، معتقدند شالودهشكني (deConstruction) راه را براي فهم بيشتر و بهتر گذشته ممكن تر مي سازد.كوشش بر آن است با تكيه بر منابع اصلي، هر يك از قالب هاي مذكور و برون دادهاي آن ها، معرفي، مقايسه، تحليل و ارزيابي شود. چنين تمهيداتي روش شناسانه، موقعيت تاريخ نگاري ايران را در جهان ديگران روشن مي كند. شايد اين نقطۀ عزيمتي براي برون رفت از پاره اي انسداد هاي تاريخ نگارانه نيز باشد.
عنوان نشريه :
تاريخ و فرهنگ
عنوان نشريه :
تاريخ و فرهنگ