شماره ركورد :
1287104
عنوان مقاله :
هفت خان مأمون (بازديد خليفه مأمون از دخمۀ خسرو انوشيروان)
عنوان به زبان ديگر :
Maʼmūn's Haftkhān: The visit paid by Maʼmūn to Khusraw I's tomb
پديد آورندگان :
جليليان، شهرام دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه تاريخ، ايران
تعداد صفحه :
36
از صفحه :
287
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
322
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
مأمون , خسرو انوشيروان , دخمه , تاريخ بناكتي , هفت‌خان , فضل بن سهل , حسن بن سهل
چكيده فارسي :
داستان بازديد عبدالله مأمون (198-218 هجري) خليفۀ نام‌آور عباسيان از دخمۀ خسرو انوشيروان (531-579 م.)، دست‌كم از سدۀ پنجم هجري، با روايت‌هاي گوناگون در منابع تاريخي آمده است. مأمون آگاه از دادگري و خردمندي پادشاه ايراني، كنجكاوانه به ديدار دخمۀ او مي‌رود و آنگاه با ديدن شُكوه كالبد مردۀ او و نيز درون‌مايۀ اندرزهاي اخلاقي او چنان به شگفت مي‌آيد كه همدلانه زبان به ستايش بزرگي و خردمندي و برتري خسرو انوشيروان مي‌گشايد. در روايتي از اين حكايت كه در «تاريخ بناكتي» نوشتۀ داوود بن محمَّد بناكتي (مرگ: 730 هجري) آمده است، تلاش مأمون براي يافتن و ورود به دخمۀ خسرو انوشيروان، به‌گونه‌اي بازگو مي‌شود كه يادآورِ بُن‌مايۀ گذشتن پهلوان از چندين سختي و دشواري براي دست يافتن به هدفي معيّن است كه اين بُن‌نامه، الگوي هفت‌خان ناميده مي‌شود. با اين‌كه پژوهش‌هاي فراواني دربارۀ بُن‌مايۀ هفت‌خان در فرهنگ ايراني انجام شده و نيز به بازديد مأمون از دخمۀ خسرو انوشيروان پرداخته شده است، در هيچكدام از اين پژوهش‌ها، اين بازديد در چارچوب بُن‌مايۀ ايراني هفت‌خان واكاوي نشده است. در اين جستار، تلاش خواهد شد كه اين حكايت را هرچند ساختگي و خيالي باشد، در چشم‌انداز بزرگ‌تر الگوگيري عباسيان از ساسانيان و فرهنگ ايراني با راهنمايي ايرانيانِ فرهيختۀ كارگزارِ خلافت بغداد بنگريم تا احتمالاً روشن شود كه پردازندگان اين حكايت كه شايد بتوان آن را «هفت‌خان مأمون» نيز ناميد، چه كساني بوده‌اند و اگرچه خيالي و ساختگي، چرا مأمون خليفۀ بزرگ جهان اسلام را به ديدار خسرو انوشيروان پادشاهِ ايرانيِ زردشتي برده‌اند.
چكيده لاتين :
The story of the visit paid by ʽAbd-allāh Maʼmūn as an ʽAbbasid caliph (814-834 CE) to Khusraw I's tomb (531-579 CE) has been told in a great many historical sources at least since the eleventh century. Aware of the Persian ruler's fairness and sagacity, the caliph pays a visit out of curiosity to the tomb, and begins to extol his virtues upon seeing Khusraw's corpse and the moral themes there. In an account provided by Tārikh-e Banākatī written by Dāwūud b. Moḥammad Banākatī (d. 730/1329), Maʼmūn's effort to find the tomb is narrated as though a hero goes through the arduous stages of a quest to achieve a predetermined end. The process resembles a leitmotif called haftkhān, or literally 'seven stages'. Notwithstanding a large number of studies discretely dealing with the leitmotif and the quest, the visit by Maʼmūn has never been analyzed in terms of the leitmotif. We will try to examine the embed it, regardless of whether it is real or imaginative, in a wider perspective which involves the Abbasids' emulation of the Sasanian and Persian culture through the good offices of the cultured Persian agents working in the caliphate establishment in Baghdad. This will probably reveal who were behind the narrating or fabricating of what we may designate as Haftkhān-e Maʼmūn, and why the caliph of the Muslim world set out to visit the tomb of a Persian Zoroastrian king.
سال انتشار :
1400
عنوان نشريه :
جستارهاي تاريخي
فايل PDF :
8682290
لينک به اين مدرک :
بازگشت