شماره ركورد :
1287194
عنوان مقاله :
تحليل مقايسه اي در بررسي اثر معيار هاي عملكرد و نظارتي بر مدل هاي هموارسازي سود تاكر،زاورين و جونز ( رويكرد متغير گزيني هوش مصنوعي ريلف و لارس)
عنوان به زبان ديگر :
Comparative analysis of the effect of performance criteria and monitoring TZ and Jones Earning Smoothing Models (RELIEF LARS - Variable Selection Approach)
پديد آورندگان :
فريدوني، فرشيد دانشگاه آزاد اسلامي واحد امارات - گروه مديريت مالي , دارابي، رويا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب - گروه حسابداري , انواري رستمي، علي اصغر دانشگاه تربيت مدرس تهران - گروه بازرگاني مالي
تعداد صفحه :
28
از صفحه :
1
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
28
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
هموارسازي سود , معيارهاي نظارتي و عملكرد , رويكرد متغير گزيني هوش مصنوعي
چكيده فارسي :
پديده هموارسازي سود مقوله‌اي مشترك در مرز دانش حسابداري و امور مالي است. يكي از انگيزه‌هاي شركت‌ها براي هموار كردن سود حداقل نمودن تأثير ماليات در طول زمان مي‌باشد. يكي از مسائلي كه در تحليل عوامل مؤثر بر هموارسازي سود نقش دارد، معيار مناسب جهت تشخيص هموارسازي سود است. در اين پژوهش به تحليل مقايسه‌اي مدل هموارسازي سود TZ, JONES پرداخته شد. هدف اين پژوهش اين است كه آيا از ديدگاه نظارتي و عملكرد با كاربرد روش‌هاي متغير گزيني ريلف و لارس تفاوتي بين شاخص‌هاي هموارسازي سود وجود دارد يا خير؟ اين پژوهش با استفاده از اطلاعات 150شركت طي 7 سال مالي ( دوره 1390 الي 1396) در بورس اوراق بهادار تهران به مقايسه تأثير معيارهاي نظارتي و عملكردي بر دو شاخص هموارسازي سود پرداخته است. از جنبه نوآوري اين پژوهش مي‌توان به استفاده از معيارهاي نظارتي (حاكميت شركتي، حسابرسي داخلي و كميته حسابرسي) و معيارهاي عملكرد (بازده دارايي، بازده سهام، بازده حقوق صاحبان سهام، وجه نقد عملياتي، نسبت قيمت به سود هر سهم، بازده فروش) به‌طور هم‌زمان اشاره كرد؛ و همچنين براي اولين بار با روش‌هاي هوش مصنوعي اقدام به تحليل مقايسه‌اي شاخص‌هاي هموارسازي سود شده است. نتايج نشان مي‌‌دهد كه عوامل عملكردي با روش ريلف و لارس نسبت به معيارهاي نظارتي بر دو شاخص tz و Jones تأثيربالاتري دارد. به‌طوركلي مي‌توان نتيجه گرفت كه با تغيير شاخص هموارسازي سود و روش متغير گزيني تفاوت چنداني در ميزان تأثير شاخص‌هاي تأثيرگذار ايجاد نشده است، هرچند كه با تغيير روش ميزان تأثير ريز شاخص‌هاي تأثيرگذار تغيير ناچيزي دارند.
چكيده لاتين :
The phenomenon of profit smoothing is a common subject at the frontier of accounting and finance knowledge. One of the incentives for companies to mitigate profits is to minimize tax effects over time. One of the issues involved in the analysis of the factors affecting profit smoothing is the appropriate benchmark for the recognition of profit smoothing. In this research, a comparative analysis of the TN, JONES profit smoothing model was presented. The purpose of this study is to find out whether there is a difference between the profit smoothing indicators from the viewpoint of monitoring and performance with the use of Rilef and Lars alternatives. This study uses information of 150 companies during 7 fiscal years (2012-2018) in Tehran Stock Exchange to compare the effect of regulatory and functional measures on two earnings smoothing indicators. . The results show that the Rilf and Lars performance factors have a higher impact on the two indicators of tz and jones than the regulatory criteria. In general, it can be concluded that by changing the profit smoothing index and the method of selection, there is no significant difference in the impact of effective indicators, although the change in the method of affecting the impact of small indicators has little effect.
سال انتشار :
1400
عنوان نشريه :
دانش سرمايه گذاري
فايل PDF :
8682715
لينک به اين مدرک :
بازگشت