بررسي فقهي وكالتي بودن جايگاه مديران در شركتهاي سهامي خاص (قانون تجارت ايران)

Jurisprudential study of the legal status of managers in Private limited companies (Iranian Commercial Code)

زمينه و هدف: شركت‌هاي سهامي از نظر حقوقي و اقتصادي يكي از شركت‌هاي مهم تجارتي محسوب شده قالب و رابطه حقوقي كه معرف حدود اختيارات و وظايف مديران باشد، تحت عنوان ماهيت و جايگاه حقوقي مديران از اهميت بالايي برخوردار است. در اين مقاله تلاش شده، وكالتي بودن جايگاه مديران در شركت‌هاي سهامي خاص از منظر فقهي و در پرتو قانون تجارت بررسي شود. مواد و روش‌ها: مقاله توصيفي تحليلي بوده و با استفاده از روش كتابخانه‌اي به بررسي موضوع پرداخته شده است. ملاحظات اخلاقي: در اين مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت‌داري رعايت شده است. يافته‌ها: از منظر فقهي نظريه‌ وكالت نمي‌تواند تبيين كننده جايگاه مديران در شركت‌هاي سهامي خاص در قانون تجارت باشد. شركت‌هاي سهامي خاص داري شخصيت حقوقي خاص خود است كه طي آن سهام‌داران دائماً تغيير مي‌كنند. در واقع به سادگي با تغيير حقوق و سهام خود، تغيير مي‌كنند. از طرفي شخصيت حقوقي شركت از شخصيت حقوقي شركاء جدا بوده و با فوت و حجر سهام‌داران اركان شركت متزلزل نمي‌شود. نتيجه‌گيري: در شركت‌هاي سهامي خاص، مديران يكي از اركان شركت و جزئي از بدنه شركت تلقي مي‌شوند. نظريه ركنيت حاوي دو جنبه است؛ يكي در رابطه شركت با اشخاص ثالث كه مبين اختيارات كامل براي مديران است و ديگري در رابطه مديران و شركت كه مديران بايد در چهارچوب اختيارات اعطايي عمل نمايند. نظريه ركنيت مديران براي شركت كه مفيد اختيارات كامل براي مديران مي‌باشد در حقوق تجارت ايران پذيرفته‌شده است.

Background and Aim: joint stock companies are considered as one of the most important commercial companies in terms of law and economics. In this article, an attempt has been made to examine the legal status of managers in Private limited companies from a jurisprudential perspective and in the light of commercial law. Materials and Methods: This is a descriptive-analytical article using the library method to examine the question in question. Ethical considerations: In this article, the originality of the texts, honesty and trustworthiness have been observed. Findings: From a jurisprudential point of view, the theory of advocacy can not explain the position of managers in Private limited companies in commercial law. Private limited companies have their own legal personality, during which the shareholders are constantly changing. Conclusion: In Private limited companies, managers are considered as one of the pillars of the company and part of the body of the company. Being a pillar theory has two aspects; One is in the relationship between the company and third parties, which indicates full authority for managers, and the other is in the relationship between managers and the company, which managers must act within the framework of the granted authority. The theory of Being a pillar governance for the company, which is useful for full authority for managers, has been accepted in Iranian commercial law.