عنوان مقاله :
تحديد قاعده حاكميت بي قيد و شرط زوج بر طلاق در فقه و حقوق موضوعه ايران
عنوان به زبان ديگر :
Modification of the rule of unconditional power of the Husband on divorce in the Islamic jurisprudence and Iranian law
پديد آورندگان :
مهرپور، حسين دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده حقوق , درويش زاده، محمدجواد حوزه علميه قم
كليدواژه :
ماده 1133 , قانون مدني , الطلاق بيد من اخذ بالساق , الطلاقبيدمناخذ بالساق , حق طلاق و طلاق , تاريخنگاري حقوقي , تحديد قاعده حاكميت بي قيد و شرط زوج , فقه و حقوق موضوعه ايران
چكيده فارسي :
يكي از تغييرات مهم قانون مدني پس از انقلاب اسلامي، اصلاح ماده 1133 است. بنيان اوليه اين ماده حديث نبوي است كه ميگويد: «الطلاق بيد من اخذ بالساق». اين ماده از سال تصويب (1314) تا اصلاحاتش در سال 1381، به كلي دگرگون شده و حاكميت مطلق مرد بر طلاق را با شرايط متعدد، محدود كرده است. اين تغييرات به دلائلي نظير نيازها و واقعيتهاي اجتماعي، عنصر مصلحت، استفاده از اجتهاد پويا و... در چند نوبت قانونگذاري انجام شده است. در فرايند تحديد اين قاعده موانعي مثل جرمانگاري اعمال حق طلاق بدون رعايت تشريفات قانوني، لزوم مراجعه به دادگاه، صدور گواهي عدم امكان سازش، ارجاع به داوري، تعيين تكليف حقوق مالي زوجه و... را براي ايجاد محدوديت در اجراي اين حق وضع شدهاست. پرسش اصلي اين پژوهش ناظر به تاريخ حقوقي نهاد مقرر در ماده 1133 قانون مدني است و تلاش ميكند كه اولاً رابطه حكم مقرر در اين ماده را با حديث نبوي «الطلاق بيد من اخذ بالساق» توضيح دهد و ثانياً چگونگي محدودسازي حكم مقرر در اين حكم فقهي و عوامل موثر بر آن را شناسايي و ارزيابي كند. يافته مهم اين تحقيق، تبيين تحليل و توضيحي است كه در رابطه با نحوه ورود ماده 1133 قانون مدني در سال 1314 و تحولات و شناسايي عوامل موثر بر آن ارائه شدهاست. و به اين ترتيب برگي از تاريخ حقوق در رابطه با اين ماده تحليل و توضيح داده شده است.
چكيده لاتين :
One of the important changes in the civil code after the Islamic Revolution is the amendment of Article 1133. The basic basis of this article is a rule of islamic jurisprudence that says: "right of divorce belongs to the husband". This article, since the year of approval (1935) up to its amendments in 1992, has been totally changed and also the article refused the absolute sovereignty of men over divorce. These changes have been legislated in several phases for some reasons includes but not limited to, social needs and realities, expediency mechanism, using of dynamic ijtihad. In the process of modification this rule, some hindrances includes but not limited to, necessity of referring to the court, issuance of judicial certificate of unmaintainable marriage, determining financial rights of the wife, have been codified so as to make limitations for the husband. In this research, the structure of Islamic jurisprudence and social of these changes has been examined and researched, and its result was the confirmation of these developments with mechanism of dynamic ijtihad. It is suggested that the same mechanism be used to adjust other rules that are inconsistent with the needs and realities of Iranian-Islamic society.
عنوان نشريه :
فصلنامه علمي تخصصي دانشنامههاي حقوقي