نقش تعديلگر هوش اجتماعي در رابطه سرخوردگي اجتماعي و اميد به زندگي در زنان سرپرست خانوار

Investigating the moderating role of social intelligence in the relationship between social frustration and life expectancy in female-headed households

مقدمه: زنان سرپرست خانوار را زنـاني مـي‌دانند كه بدون حضور مــنظم و يــا حمايـت يـك مـرد سرپرستي خانوار را به عهده دارند هدف از اين پژوهش بررسي رابطه سرخوردگي اجتماعي و هوش اجتماعي با اميد به زندگي در زنان سرپرست خانوار است. روش: اين پژوهش از نظر هدف كاربردي و از نظر روش توصيفي از نوع همبستگي مدل معادلات ساختاري است. جامعه آماري پژوهش شامل تمامي زنان سرپرست خانوار شهرستان كاشمر(105 n=) در سال 1400-1399 بودند. و به دليل محدود بودن جامعه پژوهش از روش سرشماري استفاده شد. ابزارهاي سنجش شامل پرسشنامه هوش اجتماعي مارتين يوسن و داهل (2001)، پرسشنامه اميد به زندگي اشنايدر (1991) و پرسشنامه سرخوردگي اجتماعي هارينگتون (2005) بود. داده ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و معادلات ساختاري تجزيه و تحليل شدند. يافته ها: نتايج نشان داد كه بين سرخوردگي اجتماعي با هوش اجتماعي و اميد به زندگي زنان سرپرست خانوار رابطه معناداري وجود دارد. علاوه بر اين، به منظور دستيابي به اين موضوع كه مدل علي ارائه شده در دياگرام تحليل مسير چه ميزان از واريانس متغير وابسته را تبيين مي كند از ضريب تعيين R استفاده شد. بر اساس R به دست آمده براي كليه متغيرها، 94 درصد از مجموع تغييرات متغير وابسته توسط مدل تحليلي تبيين مي شود. بحث: با توجه به نتايج مذكور و اهميت سلامت رواني زنان ، خصوصا دغدغه هاي ويژه زنان سرپرست خانوار و احتمال سرخوردگي اجتماعي بالاي اين دسته از زنان، توجه به توانمندسازي رواني- اجتماعي آنان از اهميت بالايي برخوردار است. بنابراين با ارتقاي توانمندسازي رواني-اجتماعي زنان سرپرست خانوار مي توان در كاهش مشكلات رواني-اجتماعي اين قشر از جامعه گام هاي اساسي برداشت.

Introduction: Women heads of households are considered as women who are heads of households without regular presence or support of a man. The aim of this study was to investigate the relationship between social frustration and social intelligence with life expectancy in female heads of households. Method: This research is applied in terms of purpose and structural equation model in terms of descriptive method. The statistical population of the study included all female-headed households in Kashmar city (n = 105) in 1300-1400. Due to the limited research population, the census method was used. Measurement tools included the Martin Iussen and Dahl Social Intelligence Questionnaire (2001), the Schneider Life expectancy Questionnaire (1991), and the Harrington Social Frustration Questionnaire (2005). Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and structural equations. Results: The results showed that there is a significant relationship between social frustration with social intelligence and life expectancy of women heads of households. In addition, in order to achieve how much the causal model presented in the path analysis diagram explains the variance of the dependent variable, the coefficient of determination R was used. Based on the obtained R for all variables, 94% of the total changes of the dependent variable are explained by the analytical model. Discussion: Considering the mentioned results and the importance of women's mental health, especially the special concerns of women heads of households and the possibility of high social frustration of this group of women, it is very important to pay attention to their psycho-social empowerment. Therefore, by promoting the psychosocial empowerment of women heads of households, basic steps can be taken to reduce the psychosocial problems of this segment of society.