احتكار دانش در مقابل پنهان‌سازي دانش: مروري بر ادبيات

A literature review: Knowledge Hoarding and comparing it with Knowledge Hiding

با گسترش مطالعات در حوزه مديريت دانش به عنوان مديريت مهمترين مزيت سازمان‌هاي كنوني، مفاهيم نوظهور مهمي در اين حوزه شكل گرفته‌اند كه اغلب با ساير مفاهيم داراي تشابه و تمايز هستند. احتكار دانش در ادبيات نظري، انباشت فزاينده و غيرقابل دسترس منابع دانشي سازمان تعريف شده است كه اغلب به علت عدم اطلاع از وجود دانش، مورد درخواست نيز واقع نمي‌شود. در ادبيات نظري احتكار، مبحثي در روانشناسي به نام اختلال احتكار مطرح است كه ريشه‌هاي باليني را بررسي مي‌كند. بنابراين دو رويكرد متفاوت مديريت احتكار دانش معرفي مي‌شود كه در رويكرد اول اختلالات روانشناسي و فردي مرتبط با احتكار بررسي مي‌شود و استراتژي‌هاي مورد استفاده مديران منابع انساني به آزمون‌هاي ورودي و پايش روانشناسانه‌ي دوره‌اي معطوف مي‌شود و در رويكرد دوم عوامل محيطي، مديريتي، فضاي سازماني، فرهنگ سازماني، ارتباطات و ساير استراتژي‌هاي مرتبط با مديريت احتكار دانش سازماني بررسي مي‌شود. با توجه به اينكه احتكار در برخي از فرهنگ‌ها جرم يا خطا نيست و هركسي آزادانه مي‌تواند هرآنچه بخواهد احتكار كند، در نتيجه بررسي و پيگيري محرك‌هايي كه به احتكار مربوط مي‌شوند، اهميت و پيچيدگي بيشتري دارند. احتكار دانش در اغلب موارد مورد غفلت مديران قرار مي‌گيرد و در بلند مدت اثرات جبران ناپذيري بر سازمان دارد. احتكار دانش مستقيما بر توانمندسازي ساير كاركنان تاثير معكوس دارد و نه تنها منجر به رفتارهاي متقابل احتكاري مي‌شود، در بلندمدت سازمان را به برخي از كاركنان احتكاركننده وابسته مي‌كند. با توجه به عدم بررسي ابعاد گسترده‌ي اين مفهوم پيشنهاد مطالعات آتي در حوزه‌هاي گوناگون به ويژه ارتباط احتكار و انحصارگرايي، تاثير احتكار دانش بر توانمندسازي و همچنين تاثير گردش شغلي بر احتكار سازماني داده مي‌شود.

With the expansion of studies in the field of knowledge management as management of the most important advantage of current organizations, emerging and important concepts in this field have been formed, which are often similar and different from other concepts. Knowledge hoarding is defined in the theoretical literature as the increasing and inaccessible accumulation of knowledge resources in an organization, which is often not even requested due to lack of knowledge about the existence of knowledge.In the theoretical literature of hoarding, there is a topic in psychology called hoarding disorder that examines its clinical roots. For this reason, two different approaches to managing knowledge hoarding are introduced. The first approach examines the psychological and individual disorders associated with hoarding, and HR managers use strategies such as entrance exams and periodic psychological monitoring. The second approach deals with environmental, managerial, organizational space, organizational culture, communication and other strategies related to the management of organizational knowledge hoarding. Given that hoarding is not a crime or error in some cultures and anyone can freely hoard whatever they want, so pursuing the knowledge dimensions related to hoarding is more important and complex. Also, knowledge hoarding is often neglected by managers and sometimes has irreversible effects on the organization in the long run. Knowledge hoarding has a direct inverse effect on the empowerment of other employees and leads to hoarding reciprocal behaviors and in the long run makes the organization dependent on some hoarding employees. Due to the lack of study of the broad dimensions of this concept, future studies in various fields, especially the relationship between hoarding and exclusivism, the effect of knowledge hoarding on empowerment and also the effect of job turnover on organizational hoarding are suggested.