عنوان مقاله :
تحليل دو شعر از شفيعي كدكني با رويكرد شعرشناسي شناختي
پديد آورندگان :
صادقي ، سهيلا دانشگاه پيام نور مركز تهران , عليپور گسكري ، بهناز دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه زبان و ادبيات فارسي , روشن ، بلقيس دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه زبانشناسي و زبانهاي خارجي , پيامني ، بهناز دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
تحليل شعر , شعرشناسي شناختي , نگاشت هاي قياسي , شفيعي كدكني , خطاب , ملال
چكيده فارسي :
نظريه شعرشناسي شناختي بر شگردهاي زبانشناسي شناختي ازجمله استدلال قياسي و نوع چينش واحدهاي زباني استوار است. براساس الگوي پيشنهادي مارگريت فريمن (2000) هر متن ادبي داراي سه سطح نگاشت ويژگي، رابطهاي و نظام است. در سطح اول شباهت ميان اشياء، در سطح دوم روابط ميان اشياء و در سطح سوم الگويي كه در روابط مفهومي و ساختاري اثر وجود دارد به عنوان يك كل دلالتمند واكاوي ميشود. در اين پژوهش، با هدف آشنايي با سبكِ شناختي شفيعيكدكني دو شعر ايشان در چارچوب اين نظريه مورد بررسي قرار گرفت. پرسشهاي پژوهش عبارتند از: 1 آيا در شعر شفيعيكدكني بين ساختار و محتوا ارتباط معناداري وجود دارد؟ 2 آيا با تكيه بر نگاشتهاي قياسي ميتوان به ناگفتههاي متن و الگوهاي فكري مؤلف نزديك شد؟ نتايج اين بررسي نشان داد در شعر نخست تصويري كه در ذهن مخاطب از انعكاس دو فضاي مفهومي متفاوت در متن ساخته ميشود؛ در بعد ساختاري و زباني شعر نيز انعكاس يافته است، چرا كه در سطور 5 تا 9 به مثابه قلب اثر برخورد با زبان و استفاده از ضمير، با ساير بخشهاي متن تفاوت دارد. در شعر دوم نيز همين مسئله تكرار ميشود و چرخش ملالآور زندگي مطرح در شعر، در ساختار اثر بازنمايي ميشود. نگاشتهاي قياسي نشان دادند كه در هر دو شعر؛ براي وصول به جهان آرماني مانعي وجود دارد كه خود راويست. براساس اين نتايج؛ انطباق معنادار ساختار و محتواي شعرها و همينطور كارآمدي راهكارهاي نظريه شعرشناسيشناختي براي نزديك شدن به ناگفتههاي متن و الگوهاي فكري مؤلف به اثبات رسيد.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي بينرشته اي ادبي
عنوان نشريه :
پژوهشهاي بينرشته اي ادبي